فیک *dangerusly*
پارت 1
ویو رزی
صبح با باد خنک بهاری که بهم خورد بیدار شدم فکر کنم اولین بار بود که بدون صدای نحس خواهرم لیسا بیدار شدم(رزی اینو گفت من نگفتم)برای همین میشه گفت روزمو با فحش شروع نکردم.
رفتم حموم و یه دوش پنج مینی گرفتمو اومدم بیرون و رفتم یه شومیز یقه قایقی و یه شلوارک جین پوشیدم و یه ارایش لایت کردم(عکسشو میزارم)داشتم برای خودم تو اتاقم میچرخیدم که یهو صدای اجوما اومد.
(&علامت اجوما)
&:رزان دخترم پدرت کارت داره بیا پایین
+چشم اجوما الان میام
یعنی بابام چیکارم داشت؟
رفتم پایین که بابام رو سر میز صبحونه دیدم مامانمم تو اشپزخونه بود ولی هرچقدر گشتم لیسا و یونجون رو پیدا نکردم
رفتم نشستم سر میز و به بابام گفتم:
+بابا این دوتا اب زیرکاه کجان
^رفتن یکم قدم بزنن
+اها...راستی بابا کارم داشتی؟
^اره دخترم میخواستم بهت بگم که تو باید برای یه کاری بری کره
+ولی چرا من بابا؟چرا خودت نمیری یا چرا لیسا و یونجون نمیرن؟
^چون تو بلاخره باید اینکارو یاد بگیری...دلیل اینکه چرا لیسا و یونجون نمیرن کره اینکه اونا به اینکار هیچ علاقه ای ندارن ولی تو خیلی باهوشی و همیشه تو سخترین شرایط یه ایده خوب به ذهنت میرسه پس تو باید جانشین من باشی......
خب خب خب این از پارت اول فیک*dangerusly* لطفا حمایت کنید از این فیک
ویو رزی
صبح با باد خنک بهاری که بهم خورد بیدار شدم فکر کنم اولین بار بود که بدون صدای نحس خواهرم لیسا بیدار شدم(رزی اینو گفت من نگفتم)برای همین میشه گفت روزمو با فحش شروع نکردم.
رفتم حموم و یه دوش پنج مینی گرفتمو اومدم بیرون و رفتم یه شومیز یقه قایقی و یه شلوارک جین پوشیدم و یه ارایش لایت کردم(عکسشو میزارم)داشتم برای خودم تو اتاقم میچرخیدم که یهو صدای اجوما اومد.
(&علامت اجوما)
&:رزان دخترم پدرت کارت داره بیا پایین
+چشم اجوما الان میام
یعنی بابام چیکارم داشت؟
رفتم پایین که بابام رو سر میز صبحونه دیدم مامانمم تو اشپزخونه بود ولی هرچقدر گشتم لیسا و یونجون رو پیدا نکردم
رفتم نشستم سر میز و به بابام گفتم:
+بابا این دوتا اب زیرکاه کجان
^رفتن یکم قدم بزنن
+اها...راستی بابا کارم داشتی؟
^اره دخترم میخواستم بهت بگم که تو باید برای یه کاری بری کره
+ولی چرا من بابا؟چرا خودت نمیری یا چرا لیسا و یونجون نمیرن؟
^چون تو بلاخره باید اینکارو یاد بگیری...دلیل اینکه چرا لیسا و یونجون نمیرن کره اینکه اونا به اینکار هیچ علاقه ای ندارن ولی تو خیلی باهوشی و همیشه تو سخترین شرایط یه ایده خوب به ذهنت میرسه پس تو باید جانشین من باشی......
خب خب خب این از پارت اول فیک*dangerusly* لطفا حمایت کنید از این فیک
۳.۳k
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.