^ لذت انتقام ^ ( port 8 )
^ لذت انتقام ^ ( port 8 )
ات: خب هانول خوب گوش بده که دو بار نمیگم تو هم همینطور هوسوک( انگار پسر خالشه میگه هوسوک ایشش)
خب تا اینجایی که ما فهمیدیم این پسره پنج شنبه ها پارتی میگیره اونم از نوع عمومیش ولی خودش خیلی کم پیش میاد که بیاد ولی اطرافیانش اونو میشناسن ، هانول تو میری اونجا و تا میتونی برامون اطلاعات جمع میکنی خب؟
هانول : باشه.
ات : آفرین گریزلی جونم
هانول : خواهش میکنم کوالا جون
ات : امروز سه شنبه س پارتی بعدیش میشه دو روز دیگه ، هانول تا اون روز آماده باش
هانول : اوکی
ات : این عکس رو ببین ( عکس جونگ کوکه) اگر توی پارتی دیدیش رفتار هاش رو زیر نظر بگیر خب؟
هانول: باشه
^ پنج شنبه( شب پارتی )^
ویو هانول
وارد که شدم خیلی خر تو خر بود داشتم دور و برم رو نگاه میکردم که محکم خوردم به یکی سرم رو که آوردم بالا چهره ی پسره یکم برام آشنا زد
... : عه وا چه جذابیی هستی ها
هانول : ....
پسره انگاری مست بود ، گرخیدم و سریع ازش دور شدم و رفتم داخل دستشویی
مغز هانول *
ای ات خدا لعنتت کنه اینجا چه جایی بود منو فرستادی ، یک مشت عوضی هوا دور هم جمع شدن ، ای خدااااا
هانول:ولی چرا انقدر پسره برام آشنا بود ؟
[^ اندکی فکر ^ ]
هانول: هیییییی ای وای خاک به سرم این همون جئون جانگ کوکه . وایییی چرا نشناختمش ، الان میرم و تا میتونم بهش نزدیک میشم و ازس اطلاعات میکشم بیرون 😏
ادامه دارد........
ات: خب هانول خوب گوش بده که دو بار نمیگم تو هم همینطور هوسوک( انگار پسر خالشه میگه هوسوک ایشش)
خب تا اینجایی که ما فهمیدیم این پسره پنج شنبه ها پارتی میگیره اونم از نوع عمومیش ولی خودش خیلی کم پیش میاد که بیاد ولی اطرافیانش اونو میشناسن ، هانول تو میری اونجا و تا میتونی برامون اطلاعات جمع میکنی خب؟
هانول : باشه.
ات : آفرین گریزلی جونم
هانول : خواهش میکنم کوالا جون
ات : امروز سه شنبه س پارتی بعدیش میشه دو روز دیگه ، هانول تا اون روز آماده باش
هانول : اوکی
ات : این عکس رو ببین ( عکس جونگ کوکه) اگر توی پارتی دیدیش رفتار هاش رو زیر نظر بگیر خب؟
هانول: باشه
^ پنج شنبه( شب پارتی )^
ویو هانول
وارد که شدم خیلی خر تو خر بود داشتم دور و برم رو نگاه میکردم که محکم خوردم به یکی سرم رو که آوردم بالا چهره ی پسره یکم برام آشنا زد
... : عه وا چه جذابیی هستی ها
هانول : ....
پسره انگاری مست بود ، گرخیدم و سریع ازش دور شدم و رفتم داخل دستشویی
مغز هانول *
ای ات خدا لعنتت کنه اینجا چه جایی بود منو فرستادی ، یک مشت عوضی هوا دور هم جمع شدن ، ای خدااااا
هانول:ولی چرا انقدر پسره برام آشنا بود ؟
[^ اندکی فکر ^ ]
هانول: هیییییی ای وای خاک به سرم این همون جئون جانگ کوکه . وایییی چرا نشناختمش ، الان میرم و تا میتونم بهش نزدیک میشم و ازس اطلاعات میکشم بیرون 😏
ادامه دارد........
۴.۲k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.