مثل ِ غزلی ناب
مثلِ غزلی ناب
در دستِ آدمِ بی سواد
یا جامِ شراب
در دستِ یک عابد!
مثل خود نویس بینِ انگشتانت
یا کاغذِ پُر از شعر با چشمهات
مثل باران،با رنگین کمان
نمیدانم با تو چه کنم!
مثلِ آفتاب با زیباییِ مهتاب
یا شب با ستاره ی دنباله دار
مثلِ کتابِ شعرم با صدات
عطرِ بهشت با موهات
نمیدانم با تو چه کنم!
بگو...
تو بگو تا بِدانم معنیِ این ندانستن ها
عشقنیست؟
در دستِ آدمِ بی سواد
یا جامِ شراب
در دستِ یک عابد!
مثل خود نویس بینِ انگشتانت
یا کاغذِ پُر از شعر با چشمهات
مثل باران،با رنگین کمان
نمیدانم با تو چه کنم!
مثلِ آفتاب با زیباییِ مهتاب
یا شب با ستاره ی دنباله دار
مثلِ کتابِ شعرم با صدات
عطرِ بهشت با موهات
نمیدانم با تو چه کنم!
بگو...
تو بگو تا بِدانم معنیِ این ندانستن ها
عشقنیست؟
۴.۱k
۰۲ آذر ۱۴۰۳