ترس از تنهایی 🤍🖤 •°Part 49°•
وقتی رفتیم پایین دیدم همه رسیدن غیر از نارا و جیمین
لیانا: هلووو گایز
جونگ کوک: سلام به همه
همه در جواب به ما سلام دادن
لیانا: ببخشید بخاطر .....
تهیونگ: جین بهمون گفت نترس ناراحت نشدیم
لیانا: ووویی مرسی اوپا
جین: خواهش میکنم
جونگ کوک: جیمین کجاست؟
جیهوپ: بهش زنگ زدم گفت تو راهیم
لیانا: چرا انقدر دیر!؟
جیهوپ: درگیر عروسی بودن مثل اینکه
لیانا: اها چقدر دیگه مونده کوک به سال نو؟
جونگ کوک: نیم ساعت
لیانا: اوه اوه من برم غذا هارو بکشم
جونگ کوک: جانم! لیانا خوبی تو من میگم نباید خسته کنی خودتو اونهمه غذارو چجوری میخوای بکشی
مینا: بزار من میرم کمکش
همه دخترا همراهم اومدن بهم کمک کردن جونگ کوک هم مشغول چیدن میز غذا بود تقریبا بیست دقیقه گذشت و ده دقیقه مونده بود تا سال نو شروع بشه ولی هنوز نارا و جیمین نرسیده بودن همگی رو صدا کردیم دور میز نشستیم که پر از غذا های سال نو بود
شوگا: به به چه کردین دستتون درد نکنه
لیانا: خواهش میکنم
رفتم تلوزیون رو روشن کردم تا وقتی سال نو شروع شد بفهمیم بعد رفتم سر میز کنار جونگ کوک نشستم که زنگ خونه به صدا در اومد جونگ کوک بلند شد و در رو باز کرد که جیمین و نارا به همراه سومین اومدن تو
نارا: وای سلام ببخشید دیر کردیم
لیانا: همینکه قبل سال نو رسیدین خوبه بدویین بیاین
هر سه بعد از سلام کردن نشستن سر میز و شمارش معکوس شروع شد ۱۰،۹،۸،۷،۶،۵،۴،۳،۲،۱ و سال نو شروع شددد همه بهم تبریک گفتیم و بعد شروع به خوردن غذا کردیم و مهمونی همینطور با خنده و شوخی به پایان رسید و همه رفتن خونه هاشون و از اونجا که من و کوک هم خسته بودیم بعد از تمیز کاری رفتیم و خوابیدیم
(نارا)
نارا: اوه اوه جیمین من استرسسسس گرفتمممم
جیمین: عزیزم آروم باش بیا بریم آرایشگرا منتظرن دیر میشه ها
نارا: اوففف بریم
نارا و جیمین هر دو وارد سالن مخصوص آماده شدن عروس و داماد شدن و از هم جدا شدن
نارا: جیمین میگم مطمئنی همچیز اکیه
جیمین: آره عزیز من برو دیگه ای بابا
نارا: اکی رفتم فعلا
نارا وارد اتاق مخصوص خودش شد و آرایشگرا هم مشغول آماده کردنش شدن
کپی ممنوع ❌
لیانا: هلووو گایز
جونگ کوک: سلام به همه
همه در جواب به ما سلام دادن
لیانا: ببخشید بخاطر .....
تهیونگ: جین بهمون گفت نترس ناراحت نشدیم
لیانا: ووویی مرسی اوپا
جین: خواهش میکنم
جونگ کوک: جیمین کجاست؟
جیهوپ: بهش زنگ زدم گفت تو راهیم
لیانا: چرا انقدر دیر!؟
جیهوپ: درگیر عروسی بودن مثل اینکه
لیانا: اها چقدر دیگه مونده کوک به سال نو؟
جونگ کوک: نیم ساعت
لیانا: اوه اوه من برم غذا هارو بکشم
جونگ کوک: جانم! لیانا خوبی تو من میگم نباید خسته کنی خودتو اونهمه غذارو چجوری میخوای بکشی
مینا: بزار من میرم کمکش
همه دخترا همراهم اومدن بهم کمک کردن جونگ کوک هم مشغول چیدن میز غذا بود تقریبا بیست دقیقه گذشت و ده دقیقه مونده بود تا سال نو شروع بشه ولی هنوز نارا و جیمین نرسیده بودن همگی رو صدا کردیم دور میز نشستیم که پر از غذا های سال نو بود
شوگا: به به چه کردین دستتون درد نکنه
لیانا: خواهش میکنم
رفتم تلوزیون رو روشن کردم تا وقتی سال نو شروع شد بفهمیم بعد رفتم سر میز کنار جونگ کوک نشستم که زنگ خونه به صدا در اومد جونگ کوک بلند شد و در رو باز کرد که جیمین و نارا به همراه سومین اومدن تو
نارا: وای سلام ببخشید دیر کردیم
لیانا: همینکه قبل سال نو رسیدین خوبه بدویین بیاین
هر سه بعد از سلام کردن نشستن سر میز و شمارش معکوس شروع شد ۱۰،۹،۸،۷،۶،۵،۴،۳،۲،۱ و سال نو شروع شددد همه بهم تبریک گفتیم و بعد شروع به خوردن غذا کردیم و مهمونی همینطور با خنده و شوخی به پایان رسید و همه رفتن خونه هاشون و از اونجا که من و کوک هم خسته بودیم بعد از تمیز کاری رفتیم و خوابیدیم
(نارا)
نارا: اوه اوه جیمین من استرسسسس گرفتمممم
جیمین: عزیزم آروم باش بیا بریم آرایشگرا منتظرن دیر میشه ها
نارا: اوففف بریم
نارا و جیمین هر دو وارد سالن مخصوص آماده شدن عروس و داماد شدن و از هم جدا شدن
نارا: جیمین میگم مطمئنی همچیز اکیه
جیمین: آره عزیز من برو دیگه ای بابا
نارا: اکی رفتم فعلا
نارا وارد اتاق مخصوص خودش شد و آرایشگرا هم مشغول آماده کردنش شدن
کپی ممنوع ❌
۵۱.۹k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.