𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝²⁹
جونگکوک در حال قدم زدن بود که چشمش یه دختری با جسته کوچک افتاد !
دخترک درحال نوازش کردن برگ گل ها بود ...
پیشکار اعظم که نگاه های بی قرار جونگکوک را دید گفت :سرورم نظرتون با یک ملاقات محرمانه چیه ؟
جونگکوک مظلومانه به پیشکار نگاه کردو گفت :یعنی میتونی اینکار رو برام انجام بدی ؟
..................................................
پیشکار :بانو جان !
هایون :پیشکار اعظم شما که بی توجهی هاش رو دیدین ...
پیشکار : اینها همش بخاطر مراقبت از شماست !
هایون : در هر صورت من نمیخوام ببینمش !
پیشکار : بهتون التماس میکنم ...خودتون که میدونین پزشک دربار گفتن بیماری ایشون روز به روز داره بدتر میشه ...
هایون پس از کمی مکث جواب داد :باشه ...اما از من انتظار روی خوش نداشته باشین .
#Park_Jiyoon
#Tnanlmoquilication
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝²⁹
جونگکوک در حال قدم زدن بود که چشمش یه دختری با جسته کوچک افتاد !
دخترک درحال نوازش کردن برگ گل ها بود ...
پیشکار اعظم که نگاه های بی قرار جونگکوک را دید گفت :سرورم نظرتون با یک ملاقات محرمانه چیه ؟
جونگکوک مظلومانه به پیشکار نگاه کردو گفت :یعنی میتونی اینکار رو برام انجام بدی ؟
..................................................
پیشکار :بانو جان !
هایون :پیشکار اعظم شما که بی توجهی هاش رو دیدین ...
پیشکار : اینها همش بخاطر مراقبت از شماست !
هایون : در هر صورت من نمیخوام ببینمش !
پیشکار : بهتون التماس میکنم ...خودتون که میدونین پزشک دربار گفتن بیماری ایشون روز به روز داره بدتر میشه ...
هایون پس از کمی مکث جواب داد :باشه ...اما از من انتظار روی خوش نداشته باشین .
#Park_Jiyoon
#Tnanlmoquilication
۲.۱k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.