تکپارتی(درخواستی)p2 و آخر

#تک_پارتی #تکپارتی
#درخواستی
#لینو

   &۲

÷این...عالیههه!
=چی عالیه قشنگم؟*خندید*
÷آرامشی که تو بغلت داری:)
خنده اش با حرفت پر رنگ تر شد و تورو کمی به خاطر دیدن چهرت و چشای قشنگت از خودش فاصله ات داد و موقعی که تونست چشاتو با چشاش قفل بزنه خنده پیروز مندی زد..
=کوچولوم...مرسی که تو زندگیم هستی و مرسی که قراره یه نینی که حاصل لذتمونه بهم هدیه بدی..من همیشه به خاطر داشتند خوشحالم و قدردان بودنت در کنارمم..بیبی!
با حرفش خندیدی و تنها جوابی که میتونستی به این مرد عاشق و شیفته شده خودت بگی *منم همینطور عشقم*

با قرار گرفتن لباش روی لبات چشاتو بستی و قاطی بوسه اش شدی..
آروم و عمیق میبوسید و این لذت صدای که به خاطر برخورد و حرکت لباتون ایجاد شده بود...ریتم باور نکردنی و زیبا بود:)

با لقد زنی یهویی بچه کوچولو و شیطونت تو شکمت خندیده و بدون اتمام دادن به بوسه دست لینو رو آروم گرفتی و رو شکمت گذاشتی..
با حس لقد به دستش ازت جدا شد و با تعجب به شکمت خیره شد..
=ا.ت...این..
÷درسته لقد زنیای کوچولومونه:)
خندید و با بغض به چشات خیره شد..
=بیب،مرسی که این حس قشنگو تو زندگیم برام ارمغان آوردی،عاشقتونم:)
خندیدو همینطور که مردتو تو بغلت میکشیدی آروم لب زدی:منم..منم عاشقتونم:)

The end . . .