فی اکشن : ۲۱ مارس
از زبان دازای ( بچهها این فی اکشن فقط از زبان دازای هست) : امروز یه روز خسته کننده ی دیگه بود حالا امشب جایی دور از همه به خاطرات گذشته فکر می کنم....به اون
( گذشته)
۳ ماه می
+ یه روز خسته کننده تو مافیا آخه چرا زندگی اینجوری شده
_ اینقدر غر نزن دازااااااااااای
+ چویا خوب راست میگم
_ دازای واقعا رومخی
+ میای بریم بیرون
_ آخه نصف شب
+ بیا دیگه
_ نه من باید برم کار دارم
+ باشه هویج کوچولو
_ اینقدر به من نگو هویج کوچولو
+ هه هه
_ رو آب بخند
بعدش چویا رفت منم رفتم
بیرون چه هوای خوبی بود
برگشتم تو رفتم سمت اتاقم که از اتاق چویا صدایی شنیدم که داشت یه آهنگ می خوند:
آشنای من من غربیم بی تو 🙂
با خیابان ها 🏙️
من رفیقم بی تو😅
بعد تو عمراً 🥲
من دگر عاشق نشوم💔
صدای چویا برام خیلی آرامش بخشه
( زمان حال)
اگه دوباره به همون روز برمی گشتم
میرفتم و محکم بغلش میکردم کاش میشد
( گذشته)
۳ ماه می
+ یه روز خسته کننده تو مافیا آخه چرا زندگی اینجوری شده
_ اینقدر غر نزن دازااااااااااای
+ چویا خوب راست میگم
_ دازای واقعا رومخی
+ میای بریم بیرون
_ آخه نصف شب
+ بیا دیگه
_ نه من باید برم کار دارم
+ باشه هویج کوچولو
_ اینقدر به من نگو هویج کوچولو
+ هه هه
_ رو آب بخند
بعدش چویا رفت منم رفتم
بیرون چه هوای خوبی بود
برگشتم تو رفتم سمت اتاقم که از اتاق چویا صدایی شنیدم که داشت یه آهنگ می خوند:
آشنای من من غربیم بی تو 🙂
با خیابان ها 🏙️
من رفیقم بی تو😅
بعد تو عمراً 🥲
من دگر عاشق نشوم💔
صدای چویا برام خیلی آرامش بخشه
( زمان حال)
اگه دوباره به همون روز برمی گشتم
میرفتم و محکم بغلش میکردم کاش میشد
۴.۲k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.