شاهزاده-اهریمن پارت 24
#شاهزاده_اهریمن_پارت_24
تمام تنم از شدت درد گز گز میکرد هرکاری میکردم نميتونستم چشامو باز کنم انگار با چسب رازی چسبونده بودنش خیلی تشنم بود گلوم از شدت خشکی میسوخت انگار چند روزه آب نخودم اصلا من چرا مث زلیل شده ها افتادم و نمیتونم تکون بخورم؟
یهو ذهنم جرقه زد، آیهان، انباری توی مدرسه، کتک و بعد بیهوشی.
یعنی من الان تو انباری مدرسه ام؟ همین فکر باعث شد با سرعت چشامو باز کنم،
نوری ک نمیدونم از کجا بود مجبورم کرد دوباره چشامو ببندم خواستم دستم رو رو چشم بذارم همین ک حرکتش دادم دردش تا مغز استخونم رفت.
:آخخخ خدااا مردممم.
آروم آروم چشام باز کردم
: نـــه این امکان ندارهههه من مردمممم ب همین راحتی؟
فقط خواستی وارد اون مدرسه بشم بعد بمیرم ک ناکام از اون دنیای مزخرف نرم خو من اگه میدونستم ب ریش نداشتم میخندیدم وارد اونجا نمی شدم که بشه عامل مرگمممم.
ولی مگه آدم میمیره عزرائیل نمیاد سراغش؟ منو ک مسقیم اوردن بهشت یعنی اینقدر پروندم پاک بوده؟
God love mi
یعنی خدا هرچقدر بگم عاشقتم کمه منو مستقیم اوردی بهشت اتاق اختصاصی بهم دادی، اووووم پتو نیست ک پر قوع نرم و پیلی چ بویی هم میده لامصب ولی بوش آشنا میزنه.
خدایا تو ک اتاق و با تختش جور کردی حوریات کو پس.
یعنی الان آقاجون اینا سومم رو گرفتن خداکنه زیاد ناراحت نشن چون حوریام بیان عذاب وجدان میگرم.
×: میشه اینقدر خودتو مث گربه نمالی ب پتوم.
تو همون حالتی ک صورتم رو ب لحاف میکشیدم خشک شدم. مث آدم آهنی سرم رو سمت صدا برگردوندم.
: وات د فاااک تو اینجا چ غلطی میکنیییی؟
خدایا با من شوخیت گرفته؟؟ من گفتم حوری نگفتم عزرائیلو برام بیارییییی؟ اگه حوریا اینجا این شکلی ان من حاضرم داوطلبانه برم جهنددددم.
×: بهتره دهنت رو ببندی. اینجا ن بهشته ن جهنم و ن حوری موری هست
اینجا خونه منه و تو الان تو خونه منی احمق.
: خونه تو؟ بعد میگی جهنم نیست؟ خب خونه تو پل ارتباطی مستقیمی با جهنم داره.
صبرکن ببینم چی گفتی ؟ خونتتت؟من خونه تو چ غلطی میکنم؟
×: فعلا بیا داروهاتو بخور بعد بهت میگم دقیقا اینجا چ غلطی میکنی.
: اول ی چی بده بخورم
دارو با معده خالی اذیتم میکنه.
×: هـــوف
من اون برنارو ببینم خودم دارش میزنممم.
: چیکار ب اون داری دیگه؟
×: چون اون تورو انداخت تو کاسم.
: یعنی چی؟
×: از خودش بپرس چون درحال حاضر اصلا حوصله تو یکی رو ندارم
میرم ی چی بیارم کوفت کنی.
بعد قرصارو سمتم پرت کرد درو هم جوری کوبید ک شونه هام پرید بالا روانیه ب ابلفضل.
داشتم اتاقش رو دید میزدم، خدایی اگه این اتاقشه پس خونه ما چیه؟ لونه عنکبوت.
تا جایی ک من دید دارم کل مساحت اتاق اندازه خونه ماع. خدا بده برکت دلاور...
تمام تنم از شدت درد گز گز میکرد هرکاری میکردم نميتونستم چشامو باز کنم انگار با چسب رازی چسبونده بودنش خیلی تشنم بود گلوم از شدت خشکی میسوخت انگار چند روزه آب نخودم اصلا من چرا مث زلیل شده ها افتادم و نمیتونم تکون بخورم؟
یهو ذهنم جرقه زد، آیهان، انباری توی مدرسه، کتک و بعد بیهوشی.
یعنی من الان تو انباری مدرسه ام؟ همین فکر باعث شد با سرعت چشامو باز کنم،
نوری ک نمیدونم از کجا بود مجبورم کرد دوباره چشامو ببندم خواستم دستم رو رو چشم بذارم همین ک حرکتش دادم دردش تا مغز استخونم رفت.
:آخخخ خدااا مردممم.
آروم آروم چشام باز کردم
: نـــه این امکان ندارهههه من مردمممم ب همین راحتی؟
فقط خواستی وارد اون مدرسه بشم بعد بمیرم ک ناکام از اون دنیای مزخرف نرم خو من اگه میدونستم ب ریش نداشتم میخندیدم وارد اونجا نمی شدم که بشه عامل مرگمممم.
ولی مگه آدم میمیره عزرائیل نمیاد سراغش؟ منو ک مسقیم اوردن بهشت یعنی اینقدر پروندم پاک بوده؟
God love mi
یعنی خدا هرچقدر بگم عاشقتم کمه منو مستقیم اوردی بهشت اتاق اختصاصی بهم دادی، اووووم پتو نیست ک پر قوع نرم و پیلی چ بویی هم میده لامصب ولی بوش آشنا میزنه.
خدایا تو ک اتاق و با تختش جور کردی حوریات کو پس.
یعنی الان آقاجون اینا سومم رو گرفتن خداکنه زیاد ناراحت نشن چون حوریام بیان عذاب وجدان میگرم.
×: میشه اینقدر خودتو مث گربه نمالی ب پتوم.
تو همون حالتی ک صورتم رو ب لحاف میکشیدم خشک شدم. مث آدم آهنی سرم رو سمت صدا برگردوندم.
: وات د فاااک تو اینجا چ غلطی میکنیییی؟
خدایا با من شوخیت گرفته؟؟ من گفتم حوری نگفتم عزرائیلو برام بیارییییی؟ اگه حوریا اینجا این شکلی ان من حاضرم داوطلبانه برم جهنددددم.
×: بهتره دهنت رو ببندی. اینجا ن بهشته ن جهنم و ن حوری موری هست
اینجا خونه منه و تو الان تو خونه منی احمق.
: خونه تو؟ بعد میگی جهنم نیست؟ خب خونه تو پل ارتباطی مستقیمی با جهنم داره.
صبرکن ببینم چی گفتی ؟ خونتتت؟من خونه تو چ غلطی میکنم؟
×: فعلا بیا داروهاتو بخور بعد بهت میگم دقیقا اینجا چ غلطی میکنی.
: اول ی چی بده بخورم
دارو با معده خالی اذیتم میکنه.
×: هـــوف
من اون برنارو ببینم خودم دارش میزنممم.
: چیکار ب اون داری دیگه؟
×: چون اون تورو انداخت تو کاسم.
: یعنی چی؟
×: از خودش بپرس چون درحال حاضر اصلا حوصله تو یکی رو ندارم
میرم ی چی بیارم کوفت کنی.
بعد قرصارو سمتم پرت کرد درو هم جوری کوبید ک شونه هام پرید بالا روانیه ب ابلفضل.
داشتم اتاقش رو دید میزدم، خدایی اگه این اتاقشه پس خونه ما چیه؟ لونه عنکبوت.
تا جایی ک من دید دارم کل مساحت اتاق اندازه خونه ماع. خدا بده برکت دلاور...
۳.۹k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.