پارت۸
پارت۸
(همه گرم خندا بودن که.......)
کوک ویو"
تعجب کردم که رد کرد ولی میخواستم برسونمش پس گفتم
کوک:کجا میرید ماهم بیایم
همه کوپ نگام کردن که نامجون گفت
نامجون:آره راست میگه ماهم بیایم یهکمهم حال کنیم هوم نظرتون چیه
همه موافقت کردن به جز شوگا
شوگا:جون هرچی یا هرکی دوست دارید ول کنید خوابم میاد
جیمین:شوگا فقط اینبار لطفاااا
شوگا:ن
تیهونگ و جیمین:لطفا دلت میاد
شوگا دوتا دستاشو گذاشت رو صورت جیمین و تهونگ و حولشون داد و گفت
شوگا:ن
بعد از چند تا گوگولی بودن تهیونگ و جیمین
شوگا:باشه
ادمین ویو"
همه باهم گفتن ایول و همه با رضایت راه افتادن
کوک،ا.ت،جیهوپ،یونا با هم رفتن(کی اینارو تنها باهم گذاشت هاننن....جین:خودت ادمین....اهان باشه ببخشید)
شوگا،نامجون،جین،تهیونگ،جیمین باهم
توی راه جیهوپ و یونا پشت گرم صحبت بودن و ا.ت کوک هم جلو گرم صحبت بودن
ن اونا متوجه کوک و ا.ت میشدن و ن اینا متوجه اونا
جیهوپ ویو"
دختره گوگولی بود و دلم رو برد. انگار بایسش من بودم و خوب شبیه هم بودیم یهو رفتم جلو و گونشو بوسیدم یهو ناخداگاه
یونا:وسط حرف یاو جیهوپ گونمو بوسید شوک نگاش کردم و بعد جیهوپ گفت
جیهوپ:ببخشید دست خودم نبود
یونا:عاا ن مشکلی نیست
[بریم ببینیم جلو چه خبر....🚶♀️]
جلو😂
کوک دست دختره رو میگیره دسشت(اینا اسم همو به همگفتن..فکنم ن...شما فکر کنید گفتن🔫😂🚶♀️🫰)
و لبخند زنان به هم نگاه میکنن بعد نیم ساعت رسیدیم یونا بغل جیهوپ خوابش برده بود منم کنار کوک بودم
تا بعدی خدافظ🚶♀️🫰
(همه گرم خندا بودن که.......)
کوک ویو"
تعجب کردم که رد کرد ولی میخواستم برسونمش پس گفتم
کوک:کجا میرید ماهم بیایم
همه کوپ نگام کردن که نامجون گفت
نامجون:آره راست میگه ماهم بیایم یهکمهم حال کنیم هوم نظرتون چیه
همه موافقت کردن به جز شوگا
شوگا:جون هرچی یا هرکی دوست دارید ول کنید خوابم میاد
جیمین:شوگا فقط اینبار لطفاااا
شوگا:ن
تیهونگ و جیمین:لطفا دلت میاد
شوگا دوتا دستاشو گذاشت رو صورت جیمین و تهونگ و حولشون داد و گفت
شوگا:ن
بعد از چند تا گوگولی بودن تهیونگ و جیمین
شوگا:باشه
ادمین ویو"
همه باهم گفتن ایول و همه با رضایت راه افتادن
کوک،ا.ت،جیهوپ،یونا با هم رفتن(کی اینارو تنها باهم گذاشت هاننن....جین:خودت ادمین....اهان باشه ببخشید)
شوگا،نامجون،جین،تهیونگ،جیمین باهم
توی راه جیهوپ و یونا پشت گرم صحبت بودن و ا.ت کوک هم جلو گرم صحبت بودن
ن اونا متوجه کوک و ا.ت میشدن و ن اینا متوجه اونا
جیهوپ ویو"
دختره گوگولی بود و دلم رو برد. انگار بایسش من بودم و خوب شبیه هم بودیم یهو رفتم جلو و گونشو بوسیدم یهو ناخداگاه
یونا:وسط حرف یاو جیهوپ گونمو بوسید شوک نگاش کردم و بعد جیهوپ گفت
جیهوپ:ببخشید دست خودم نبود
یونا:عاا ن مشکلی نیست
[بریم ببینیم جلو چه خبر....🚶♀️]
جلو😂
کوک دست دختره رو میگیره دسشت(اینا اسم همو به همگفتن..فکنم ن...شما فکر کنید گفتن🔫😂🚶♀️🫰)
و لبخند زنان به هم نگاه میکنن بعد نیم ساعت رسیدیم یونا بغل جیهوپ خوابش برده بود منم کنار کوک بودم
تا بعدی خدافظ🚶♀️🫰
۴.۴k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.