عشق قرار دادی پارت ۲۹
ویو جیمین
منم راه افتام رفتم آمریکا میدونستم بلا حتما زهر خودشو میریزه وقتی رسیدم چون کلید خونشو داشتم درو باز کردم و صداشون میومد
لیا :؛دوست دخترشم
چی ؟ اون هنوز خودشو دوست دختر من میدونه ( ذوق)
بلا : از جیمین فاصله بگیر اون حقه منو بچمه
لیا : ببین پاتو از گلیمت دراز تر نکن
بلا : اهان میدونی چرا من اینو گفتم فکر کردی بخاطر خودمه نه عزیزم بخاطر بچه جیمینه من ازش باردارم
ویو لیا
وقتی گفت بارداره دست و پام شل شد پس بخاطر همین بود که جیمین بهم گفت به حرفاش باور نکن چون نمیخواست بهش شک کنم و بازم گولم بزنم خودش میدونسته
ویو جیمین
رگ گردنم زد بیرون این دختره چی داشت میبرید و میدوخت چطور میتونه به من که سالهاست حتی بهش انگشتمم نخورده همچین تهمتی بزنه ؟ صبرم نموم شد رفتم پیششون و ........
هی وای از دست شما 🤭🤭
منم راه افتام رفتم آمریکا میدونستم بلا حتما زهر خودشو میریزه وقتی رسیدم چون کلید خونشو داشتم درو باز کردم و صداشون میومد
لیا :؛دوست دخترشم
چی ؟ اون هنوز خودشو دوست دختر من میدونه ( ذوق)
بلا : از جیمین فاصله بگیر اون حقه منو بچمه
لیا : ببین پاتو از گلیمت دراز تر نکن
بلا : اهان میدونی چرا من اینو گفتم فکر کردی بخاطر خودمه نه عزیزم بخاطر بچه جیمینه من ازش باردارم
ویو لیا
وقتی گفت بارداره دست و پام شل شد پس بخاطر همین بود که جیمین بهم گفت به حرفاش باور نکن چون نمیخواست بهش شک کنم و بازم گولم بزنم خودش میدونسته
ویو جیمین
رگ گردنم زد بیرون این دختره چی داشت میبرید و میدوخت چطور میتونه به من که سالهاست حتی بهش انگشتمم نخورده همچین تهمتی بزنه ؟ صبرم نموم شد رفتم پیششون و ........
هی وای از دست شما 🤭🤭
۲.۹k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.