p 3
ایملیا ویو)
داخل اتاق تهیونگ شدم البته در زدما !!😆
ایملیا: تق تق تق
تهیونگ: بفرمایید
ایملیا وارد میشه
ایملیا : سلام
تهیونگ: اووو سلام بفرمایید کارتون
ایملیا : من ....برای پرستار بچه اومدم
تهیونگ : عوووو بله بله ....بفرمایید
ایملیا: متشکرم ( ایملیا رو صندلی میشینه)
تهیونگ: خب .... یه چند تا سوال ازتون میپرسم و بعد قوانین و چیزایی که به بچم مربوط هست رو بهتون میگم
ایملیا: بله !
تهیونگ: اسمتون چیه ؟
ایملیا: &نمی تونستم بهش بگم ایملیا پس گفتم....& پارک یونا هستم
تهیونگ: چند سالتونه؟
ایملیا: ۲۶ سالمه
تهیونگ: اوممم....خوبه حالا قوانین
یک وارد اتاق بغلی نه شما بشید نه بزارید فیلیکس
واردش بشه دو زیادی بهش شیر موز و شیر توت فرنگی ندید چون باعث یبوست
شدید میشه وسه شکلات هم در روزی یک وعده بهش بدید چهار
سر شام و نهار و صبحانه هرچی جز این سه وعده خواست بهش ندید و...
ایملیا: اقای کیم نیازی
به گفتن اینا نیست چون خودم یه مادرم
ولی بچم پیش خودم نیست و بلدن چطور مثل یک مادر برای پسرَ....یعنی پسرَتون باشم
تهیونگ: خوبه میتونید
برید اتاق فلیکس دقیقا سمت راست هستش
《ایملیا رفت داخل اتاق فیلیکس
اتاق فیلیکس تم سفید ابی پاستلی قشنگی داشت و عروسکاش هم همشون گرون بودن این برای منم خوب بود چون میدونستم که پیش ادم مناسبی هم هست البته جای تعجبی هم نداره چون
اون پدرشه خب دیگه بریم سر ایملیا 》
ایملیا: سلام خوشگلم بیا بغلم ( بغل) دلم برات یزره شده بود آبنبات مننننن ماچچچچچچچچ
فیلیکس : چلام
ایملیا: ( بغض سگی 🐕🦺🥺) الهی من قربونت برم اون بابای عوضیت نذاشت مامان گفتن رو از دهنت بشنومممم هققققق هققققققققق
فیلیکس: گله نکول
ایملیا: باشه عشقم قربونت برم بریم بازی کنیم
فیلیکیس: هولاااااااا
ایملیا: عزیزم 🥲🥲🥲هق
پارت بعد رو هم الان میزارم 😃😃
داخل اتاق تهیونگ شدم البته در زدما !!😆
ایملیا: تق تق تق
تهیونگ: بفرمایید
ایملیا وارد میشه
ایملیا : سلام
تهیونگ: اووو سلام بفرمایید کارتون
ایملیا : من ....برای پرستار بچه اومدم
تهیونگ : عوووو بله بله ....بفرمایید
ایملیا: متشکرم ( ایملیا رو صندلی میشینه)
تهیونگ: خب .... یه چند تا سوال ازتون میپرسم و بعد قوانین و چیزایی که به بچم مربوط هست رو بهتون میگم
ایملیا: بله !
تهیونگ: اسمتون چیه ؟
ایملیا: &نمی تونستم بهش بگم ایملیا پس گفتم....& پارک یونا هستم
تهیونگ: چند سالتونه؟
ایملیا: ۲۶ سالمه
تهیونگ: اوممم....خوبه حالا قوانین
یک وارد اتاق بغلی نه شما بشید نه بزارید فیلیکس
واردش بشه دو زیادی بهش شیر موز و شیر توت فرنگی ندید چون باعث یبوست
شدید میشه وسه شکلات هم در روزی یک وعده بهش بدید چهار
سر شام و نهار و صبحانه هرچی جز این سه وعده خواست بهش ندید و...
ایملیا: اقای کیم نیازی
به گفتن اینا نیست چون خودم یه مادرم
ولی بچم پیش خودم نیست و بلدن چطور مثل یک مادر برای پسرَ....یعنی پسرَتون باشم
تهیونگ: خوبه میتونید
برید اتاق فلیکس دقیقا سمت راست هستش
《ایملیا رفت داخل اتاق فیلیکس
اتاق فیلیکس تم سفید ابی پاستلی قشنگی داشت و عروسکاش هم همشون گرون بودن این برای منم خوب بود چون میدونستم که پیش ادم مناسبی هم هست البته جای تعجبی هم نداره چون
اون پدرشه خب دیگه بریم سر ایملیا 》
ایملیا: سلام خوشگلم بیا بغلم ( بغل) دلم برات یزره شده بود آبنبات مننننن ماچچچچچچچچ
فیلیکس : چلام
ایملیا: ( بغض سگی 🐕🦺🥺) الهی من قربونت برم اون بابای عوضیت نذاشت مامان گفتن رو از دهنت بشنومممم هققققق هققققققققق
فیلیکس: گله نکول
ایملیا: باشه عشقم قربونت برم بریم بازی کنیم
فیلیکیس: هولاااااااا
ایملیا: عزیزم 🥲🥲🥲هق
پارت بعد رو هم الان میزارم 😃😃
۱۹.۲k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.