(ادامه ی پارت۴۴)
(گزارش شده)
ادامه ی پارت۴۴
دختر با دیدن دی*ک بزرگ مرد چشاش گرد شد
انیش: چیزی بهش,میزنی...
فلیکس: نترس عادت میکنی...
انیش: نمیتونم این و توی خودم جا کنم خیلی-
=نزاشت دختر حرف تموم شه بوسه ی روی لباش گذاشت و سمت پوصیه دختر رفت و لیسی بهش زد و تا نیمه ی زبونشو وارد سوراخش کرد...
انیش: اهههه لعنتی...
=دوباره سمت لباش رفت و بوسه ای روش گذاشت و جدا شد همزمان یکی از انگشتاشو وارد دختر کرد که دختر جیغی زد
انیش: ایییی..لعنتی درش بیار درد داره...
فلیکس: انجل...اروم تر قراره چند برابر این و توی خودت جا کنی
=و بعد دو یکی دیگه از انگشتاشو واردش کرد و قیچی وار تکون داد و دختر جیغ کوچیکی زد...سپس انشگتشو در اورد از روی میز کنار تخت
کاندوم رو اورد روی عضوش تنظیم کرد و لوب و برداشت سوراخ دختر و اغشته کرد بوسه روی لباش گذاشت و
انیش: لطفا...اروم...من...اولین بارمه...
فلیکس: یعنی تو باکره ای...
انیش: اهوم...
فلیکس: نگران نباش فقط,لذتشو ببر
=و بیصدا عضوش رو تا ته واردش کرد و دختر جیغ بلندی کشید...اشکی از چشاش سراریز شد بوسه روی,چشاش گذاشت
فلیکس: کیتن...یواش...الان عادت میکنی...
انیش: دیوونه درد...داره...اهههههه...
=با دیدن حال بد...دخترک عضوش رو در اورد و با دیدن خون که معنای پاره شدن بکارته...پارچه ی روی میز رو برداشت و عضو خودش و دخترکش رو تمیز کرد و کنارش دراز,کشید
انیش:...هق...خیلی درد داره...هق
فلیکس: معذرت میخوام انجل...باید مواظبت میبودم....
=با دیدن چهره ی نگران مرد بوسه ای لباش گذاشت
انیش: اشکال نداره شروع کن...
فلیکس: مطمئنی....!؟
انیش: اوهوم...
=بوسش کرد روی دختر نشست و این بار عضوشو اروم وارد چند مین صبر کرد که دختر عادت...کنه...
انیش:..شروع کن
فلیکس:عادت...کردی...
انیش: اره...
=و مرد دی*کشو تا نصف بیرون کشید دوباره وارد کرد و توی سوراخ تنگ دختر شروع به ضربه زدن کرد با وجود...این دیواره سوراخ دختر داشت عضوش رو خفه میکرد
فلیکس: بیبی خیلی تنگی...
=ضربه هاشو کم کم تند کرد.. و هی میکوبید...تا پروستات...دختر و پیدا کنه و لذت و بهش القا کنه...که یهو دختر ناله ای از سر لذت سر داد
انیش:...اه....لی-...اهههههه-لیکسی...همونجا...اهههه
=و با پیدا کردن پروستات دختر لبخندی زد دستاشو بالا سرش,با یه دست قفل کرو و هی تندتر میکوبید...۲۰ مین گذشته بود هی میکوبید واسه اینکه دختر بالا نره پهلو هاشو گرفته بود
فلیکس:...میخوای سواری بگیری...
انیش: اوهوم...
=و با تایید دختر بدون بیرون کشیدن...ازش...جاهاشونو عوض کرد...
و روی عضو مرد نشست شروع به بالا پایین کردن خودش کرد...با دیدن ناله های مردونه ی مردش و ناله های خودش توی اتاق لبخندی زد
۱۵ مین بود همینطوری داشت بالا پایین میکرد خسته بود افتاد روی مرد
فلیکس: خسته...شدی؟!
ادامه اش اسلاید بعد
ادامه ی پارت۴۴
دختر با دیدن دی*ک بزرگ مرد چشاش گرد شد
انیش: چیزی بهش,میزنی...
فلیکس: نترس عادت میکنی...
انیش: نمیتونم این و توی خودم جا کنم خیلی-
=نزاشت دختر حرف تموم شه بوسه ی روی لباش گذاشت و سمت پوصیه دختر رفت و لیسی بهش زد و تا نیمه ی زبونشو وارد سوراخش کرد...
انیش: اهههه لعنتی...
=دوباره سمت لباش رفت و بوسه ای روش گذاشت و جدا شد همزمان یکی از انگشتاشو وارد دختر کرد که دختر جیغی زد
انیش: ایییی..لعنتی درش بیار درد داره...
فلیکس: انجل...اروم تر قراره چند برابر این و توی خودت جا کنی
=و بعد دو یکی دیگه از انگشتاشو واردش کرد و قیچی وار تکون داد و دختر جیغ کوچیکی زد...سپس انشگتشو در اورد از روی میز کنار تخت
کاندوم رو اورد روی عضوش تنظیم کرد و لوب و برداشت سوراخ دختر و اغشته کرد بوسه روی لباش گذاشت و
انیش: لطفا...اروم...من...اولین بارمه...
فلیکس: یعنی تو باکره ای...
انیش: اهوم...
فلیکس: نگران نباش فقط,لذتشو ببر
=و بیصدا عضوش رو تا ته واردش کرد و دختر جیغ بلندی کشید...اشکی از چشاش سراریز شد بوسه روی,چشاش گذاشت
فلیکس: کیتن...یواش...الان عادت میکنی...
انیش: دیوونه درد...داره...اهههههه...
=با دیدن حال بد...دخترک عضوش رو در اورد و با دیدن خون که معنای پاره شدن بکارته...پارچه ی روی میز رو برداشت و عضو خودش و دخترکش رو تمیز کرد و کنارش دراز,کشید
انیش:...هق...خیلی درد داره...هق
فلیکس: معذرت میخوام انجل...باید مواظبت میبودم....
=با دیدن چهره ی نگران مرد بوسه ای لباش گذاشت
انیش: اشکال نداره شروع کن...
فلیکس: مطمئنی....!؟
انیش: اوهوم...
=بوسش کرد روی دختر نشست و این بار عضوشو اروم وارد چند مین صبر کرد که دختر عادت...کنه...
انیش:..شروع کن
فلیکس:عادت...کردی...
انیش: اره...
=و مرد دی*کشو تا نصف بیرون کشید دوباره وارد کرد و توی سوراخ تنگ دختر شروع به ضربه زدن کرد با وجود...این دیواره سوراخ دختر داشت عضوش رو خفه میکرد
فلیکس: بیبی خیلی تنگی...
=ضربه هاشو کم کم تند کرد.. و هی میکوبید...تا پروستات...دختر و پیدا کنه و لذت و بهش القا کنه...که یهو دختر ناله ای از سر لذت سر داد
انیش:...اه....لی-...اهههههه-لیکسی...همونجا...اهههه
=و با پیدا کردن پروستات دختر لبخندی زد دستاشو بالا سرش,با یه دست قفل کرو و هی تندتر میکوبید...۲۰ مین گذشته بود هی میکوبید واسه اینکه دختر بالا نره پهلو هاشو گرفته بود
فلیکس:...میخوای سواری بگیری...
انیش: اوهوم...
=و با تایید دختر بدون بیرون کشیدن...ازش...جاهاشونو عوض کرد...
و روی عضو مرد نشست شروع به بالا پایین کردن خودش کرد...با دیدن ناله های مردونه ی مردش و ناله های خودش توی اتاق لبخندی زد
۱۵ مین بود همینطوری داشت بالا پایین میکرد خسته بود افتاد روی مرد
فلیکس: خسته...شدی؟!
ادامه اش اسلاید بعد
۲۳۴
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.