مافیای من
#مافیای_من
پارت ۸۱
جیمین رفت پیش ات
جیمین : می بینم بیبی من دل جرعت داشت خبر نداشتم
ات : باهات قهرممم برو گمشو ( حرف اخرش رو نفهمید و از دهنش پرید ) ( و زود دیتش رو گذاشت رو دهتش )
جیمین : چی گفتی ؟ ( باجدیت )
ات هیچی نگفتم
جیمین : مطعنی ؟ ( یکی از ابرو هاش رو داد بالا
ات : خب از دهنم پرید ( کبوت
پرستار : خانم چالیون به هوش امدن
ات رفت اتاق
جیمین هم رفت
ات : حالت خوبه
چالیون : اهوم ات منو ببخش اشتباه کردم نباید بهت زنگ می زدم
جیمین : بهش زنگ میزدی ؟ مگه تو بهش گفتی ؟
چالیون : اهوم
جیمین : چی ؟ چی داری میگییی
کاش میزاشتم همونجا جون میدادی بمیریییی نمی دونستم نقشه تو بود
ات : جیمین ارم باش
جیمین : ات انگار نمی فهمیی یا خودت رو زدی به نفهمیی چالیون می خواست تو رو بکشهههه
ات : نه
چالیون : این طوری ها هم نیس پدر منو خیلی کتک زد مجبور شدم به ات
خواست حرف بزنه جیمین نزاشت
جیمین : واقعا برات متاسفمم
ات : جیمین برو بیرون
جیمین : بفهمم یک بار دیگه به ات نزدیک یا اذتش کنی خودم میکشمت
ات : جیمین بسه
جیمین : اگر خواهر ات نبودی همینجا میکشتمت
ات جیمین رو بد بیرون
ات ؛ جیمینن بس کن دا
جیمین : ات رو عصابم رو راه نرو فهمیدیی
ات : خب اون خواهرمه
جیمین : خواهر ادم فروش ندیده بودم
ات ؛ بسههه
جیمین : چه طورییی بس کنممم
ات رفت داخل
چالیون : ات منو ببخش میشه ببخشی دست خودم نبود ببخشید من اشتباه کردم
ات : مشکلی نیس
چالیون : ات میشه از جیمین هم آز طرف من معذرت بخوای
ات : نگران نباش الان عصابش خورده واسه اون
ات : استراحت کن من میرم میام
چالیون ؛ باش
ات رفت
چالیون : هه چقدر ات دختر ساده ای هس
چالیون زنگ زد به چان سو ( یاهه یاه یاه 😂)
چان سو : چی شد
چالیون : حله ات دلش برام سوخت
چان سو : باش
چالیون : میرم خونه جیمین و تمام سند رو برمیدارم میریم پولادار شیم
چان سو : اهوم موآطب باش
چالیون ؛ باش
ات از اتاق ام بیرون جیمین رو دید
ات : جیمین
جیمین : هوم
ات : یک چیزی بگم نه نمیاری
جیمین : بگو
ات : میشه چالیون چند روز بیا خونه مون
جیمین : ات سرت به جایی نخورده ؟
ات : جیمینننن چالیون خواهرمههه خب
جیمین : نه ( جدی
ات : جیمیناااااااا
ات : اگر نزاری منم با چالیون میرم هتل
جیمین : هتل ؟
ات : اره
جیمین : حرف اضافه نزن
ات : میزنم
جیمین : میفهمیی چی میگی ( با داد
ات : ارهههه من میرم هتل یا میریم خونه یکی از دوستامون
جیمین : اها ( عصبی )
جیمین نزدیک ات شد
جیمین : فکر کنم هنوز نفهمیدی تو مال منی
ات چیزی نگفت
جیمین ؛ بدون اجازم جایی نمیری اون خونه مال تو هم هس
ات : اگر نز.....
خواس حرف بزنه
جیمین : باشه
ات : وافعا
پارت ۸۱
جیمین رفت پیش ات
جیمین : می بینم بیبی من دل جرعت داشت خبر نداشتم
ات : باهات قهرممم برو گمشو ( حرف اخرش رو نفهمید و از دهنش پرید ) ( و زود دیتش رو گذاشت رو دهتش )
جیمین : چی گفتی ؟ ( باجدیت )
ات هیچی نگفتم
جیمین : مطعنی ؟ ( یکی از ابرو هاش رو داد بالا
ات : خب از دهنم پرید ( کبوت
پرستار : خانم چالیون به هوش امدن
ات رفت اتاق
جیمین هم رفت
ات : حالت خوبه
چالیون : اهوم ات منو ببخش اشتباه کردم نباید بهت زنگ می زدم
جیمین : بهش زنگ میزدی ؟ مگه تو بهش گفتی ؟
چالیون : اهوم
جیمین : چی ؟ چی داری میگییی
کاش میزاشتم همونجا جون میدادی بمیریییی نمی دونستم نقشه تو بود
ات : جیمین ارم باش
جیمین : ات انگار نمی فهمیی یا خودت رو زدی به نفهمیی چالیون می خواست تو رو بکشهههه
ات : نه
چالیون : این طوری ها هم نیس پدر منو خیلی کتک زد مجبور شدم به ات
خواست حرف بزنه جیمین نزاشت
جیمین : واقعا برات متاسفمم
ات : جیمین برو بیرون
جیمین : بفهمم یک بار دیگه به ات نزدیک یا اذتش کنی خودم میکشمت
ات : جیمین بسه
جیمین : اگر خواهر ات نبودی همینجا میکشتمت
ات جیمین رو بد بیرون
ات ؛ جیمینن بس کن دا
جیمین : ات رو عصابم رو راه نرو فهمیدیی
ات : خب اون خواهرمه
جیمین : خواهر ادم فروش ندیده بودم
ات ؛ بسههه
جیمین : چه طورییی بس کنممم
ات رفت داخل
چالیون : ات منو ببخش میشه ببخشی دست خودم نبود ببخشید من اشتباه کردم
ات : مشکلی نیس
چالیون : ات میشه از جیمین هم آز طرف من معذرت بخوای
ات : نگران نباش الان عصابش خورده واسه اون
ات : استراحت کن من میرم میام
چالیون ؛ باش
ات رفت
چالیون : هه چقدر ات دختر ساده ای هس
چالیون زنگ زد به چان سو ( یاهه یاه یاه 😂)
چان سو : چی شد
چالیون : حله ات دلش برام سوخت
چان سو : باش
چالیون : میرم خونه جیمین و تمام سند رو برمیدارم میریم پولادار شیم
چان سو : اهوم موآطب باش
چالیون ؛ باش
ات از اتاق ام بیرون جیمین رو دید
ات : جیمین
جیمین : هوم
ات : یک چیزی بگم نه نمیاری
جیمین : بگو
ات : میشه چالیون چند روز بیا خونه مون
جیمین : ات سرت به جایی نخورده ؟
ات : جیمینننن چالیون خواهرمههه خب
جیمین : نه ( جدی
ات : جیمیناااااااا
ات : اگر نزاری منم با چالیون میرم هتل
جیمین : هتل ؟
ات : اره
جیمین : حرف اضافه نزن
ات : میزنم
جیمین : میفهمیی چی میگی ( با داد
ات : ارهههه من میرم هتل یا میریم خونه یکی از دوستامون
جیمین : اها ( عصبی )
جیمین نزدیک ات شد
جیمین : فکر کنم هنوز نفهمیدی تو مال منی
ات چیزی نگفت
جیمین ؛ بدون اجازم جایی نمیری اون خونه مال تو هم هس
ات : اگر نز.....
خواس حرف بزنه
جیمین : باشه
ات : وافعا
۱۹.۰k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.