رمان (سه مافیای خوشتیپ) 3 handsome mafia اسمات بی تی اس
part•3•
بعد اینکه تهیونگ اینو گفت تنم به لرزه افتاد و نمیدونستم باید چکارکنم
اول از همه رفتم سراغ آشپز خونه و چیزی خوردم بعدش رفتم حموم و خودمو شستم
۳۰ مین بعد از حموم زدم بیرون و رفتم سراغ اتاق اما سر راهم به دختری برخورد کردم که با من انگار گیر افتاده بود و خیلی هم مظطرب بود
رفتم سراغش و باهاش شروع کردم حرف زدن
ا/ت = سلام اسمت چیه ؟ انگار تو هم مثل من اینجا گیر افتادی
دختره = اسم من یوناعه! اره درست حدس زدی منم گیر افتادم و نمیدونم باید چیکار کنم تا حالا چند بار خواستم فرار کنم اما نتونستم میخوام بمیرم چون تنها راه راحت شدن از دستشون مردنه
ا/ت= خوشبختم یونا اسم منم ا/ت هست میشه بپرسم چند وقته اینجایی اینا چند نفرن؟ چیکارن؟ چرا این کارا رو میکنن؟
یونا= من سه ماهه اینجام و چند دفعه سعی کردم فرار کنم اما اونا ذهن ما رو میتونن بخونن و نمیزارن از اینجا بریم! اونا سه نفرن اسماشون تهیونگ جیمین جونگ کوکه اونا یه گروه مافیایی بزرگ هستن که تو کل جهان به اسم (3handsome mafia) یعنی سه مافیای خوشتیپ معروفن کارشون اینه که به صورت غیر قانونی جون مردم رو نجات میدن و خیلی از دخترا آرزو دارن با اونا باشن در حالی که نمیدونن این سه نفر نه دلِ رحم دارن و نه انسانن!
خشکم زده بود از این حرفایی که دختر زد و ماتم برده بود که یک دفعه یاد حرف تهیونگ افتادم(تا ساعت ۷ خونه نیستم و ۸ میام خونه تا اون موقع باید حسابی آماده و خوشگل کنی)
با سرعت از دختره خدافظی کردم و به سمت اتاق دویدم
اون لباس واقعا قشنگ بود خیلی قشنگ بود ولی اصلا تا حالا اینا رو نپوشیدم و من فقط ۱۸ سالم بود چرا اینو بپوشم ؟ راستی ارباب ته چند سالشه فکر نکنم هم سن و سال باشیم
بیخیال این فکرا شدم و رفتم آماده شدم
بعد ۱ ساعت تو اینه نگاه کردم خوب شدم از نظر خودم قشنگ شدم اما اون تهیونگ از نظر اون چی؟ نکنه بخواد کتکم بزنه ؟
ساعت ۸ شد و صدای زنگ در اومد
ویو تهیونگ
بعد کلی کارایی که انجام داده بودم خسته شده بودم و رفتم یه سر به ا/ت بزنم
در اتاق رو هل دادم و رفتم داخل
تهیونگ= هوم خوشگل شدی به نظرت ددی قراره بات چیکار کنه ؟ هوم؟ خب امشب یه مهمونی خیلی مفصل داریم اونجا اعلام میکنم که دوست دخترمی
نزدیک یک قدمیش شدم و در گوشش گفتم....
بعد اینکه تهیونگ اینو گفت تنم به لرزه افتاد و نمیدونستم باید چکارکنم
اول از همه رفتم سراغ آشپز خونه و چیزی خوردم بعدش رفتم حموم و خودمو شستم
۳۰ مین بعد از حموم زدم بیرون و رفتم سراغ اتاق اما سر راهم به دختری برخورد کردم که با من انگار گیر افتاده بود و خیلی هم مظطرب بود
رفتم سراغش و باهاش شروع کردم حرف زدن
ا/ت = سلام اسمت چیه ؟ انگار تو هم مثل من اینجا گیر افتادی
دختره = اسم من یوناعه! اره درست حدس زدی منم گیر افتادم و نمیدونم باید چیکار کنم تا حالا چند بار خواستم فرار کنم اما نتونستم میخوام بمیرم چون تنها راه راحت شدن از دستشون مردنه
ا/ت= خوشبختم یونا اسم منم ا/ت هست میشه بپرسم چند وقته اینجایی اینا چند نفرن؟ چیکارن؟ چرا این کارا رو میکنن؟
یونا= من سه ماهه اینجام و چند دفعه سعی کردم فرار کنم اما اونا ذهن ما رو میتونن بخونن و نمیزارن از اینجا بریم! اونا سه نفرن اسماشون تهیونگ جیمین جونگ کوکه اونا یه گروه مافیایی بزرگ هستن که تو کل جهان به اسم (3handsome mafia) یعنی سه مافیای خوشتیپ معروفن کارشون اینه که به صورت غیر قانونی جون مردم رو نجات میدن و خیلی از دخترا آرزو دارن با اونا باشن در حالی که نمیدونن این سه نفر نه دلِ رحم دارن و نه انسانن!
خشکم زده بود از این حرفایی که دختر زد و ماتم برده بود که یک دفعه یاد حرف تهیونگ افتادم(تا ساعت ۷ خونه نیستم و ۸ میام خونه تا اون موقع باید حسابی آماده و خوشگل کنی)
با سرعت از دختره خدافظی کردم و به سمت اتاق دویدم
اون لباس واقعا قشنگ بود خیلی قشنگ بود ولی اصلا تا حالا اینا رو نپوشیدم و من فقط ۱۸ سالم بود چرا اینو بپوشم ؟ راستی ارباب ته چند سالشه فکر نکنم هم سن و سال باشیم
بیخیال این فکرا شدم و رفتم آماده شدم
بعد ۱ ساعت تو اینه نگاه کردم خوب شدم از نظر خودم قشنگ شدم اما اون تهیونگ از نظر اون چی؟ نکنه بخواد کتکم بزنه ؟
ساعت ۸ شد و صدای زنگ در اومد
ویو تهیونگ
بعد کلی کارایی که انجام داده بودم خسته شده بودم و رفتم یه سر به ا/ت بزنم
در اتاق رو هل دادم و رفتم داخل
تهیونگ= هوم خوشگل شدی به نظرت ددی قراره بات چیکار کنه ؟ هوم؟ خب امشب یه مهمونی خیلی مفصل داریم اونجا اعلام میکنم که دوست دخترمی
نزدیک یک قدمیش شدم و در گوشش گفتم....
۱۳.۸k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.