پارت بعد از یک دهه
کارای سرشو تکون داد و حرف کانا رو تایید کرد
کارای : سویا باید ازت از طرف دراکن عذرخواهی کنم فرصت نداشت فرار کنه شرمنده
سویا : نه بابا مخلصیم من فقط نظر دادم
در این حین دراکن ناله ی آرامی می کنه که اما با ماهیتابه یک لگد به کون دراکن میزنه * توجه داشته باشید اینجا دراکن رو پهلو خوابیده *
اما : خفه شو تخم صک
کارای:اما من دارم از تو می ترسم
اما : بترس بترس ترس قشنگه
یوزوها: ترس سهم دل تنگه 😂🤞
هینا: فاز شجریانه؟ من خوانندشو یادم نمیاد 😂
کارای: نه ناموصن کدوم آهنگ بود نویسنده؟
نویسنده: داشم اگه من می دونستم تو هم می دونستی الکی داستان رو زیاد نکن
کارای :صحیح... پس اگه هیچی حالیت نیست برو بزن گوگل کون گشاد
نویسنده: ممنون که عقل مبارکت رو برای من صرف کردی ولی همانطور که گفتی کونم گشاده حوصله ندارم پس خفه شو
کارای : اوکی اوکی
دراکن یک ناله ی دیگه کرد که کارای یک نگاه ترسناک بهش کرد که بچه خفه شد
اما:فکر نکنم دیگه با این وضعیت کن چان رو دوست داشته باشم... میرم با تاکئومی ازدواج می کنم
دراکن بلند می شود
دراکن :هن؟ نمنه؟
یوزوها چوب بیسبال را بر میدارد و روی سر اما هدفگیری می کند و به سمت اما می دود که چوب را با سر اما مزدوج کند
یوزوها:تاکئومی مال منعهععهههععهههههعههعههههههعه* فریاد میزند بچم*
کارای جلوی چوب را گرفت و به اما فرصت فرار داد... وقتی اما فرار کرد یوزوها چوب را از دست کارای در آورد و یکی محکم با چوب زد به کون کارای و رفت دنبال اما * توجه داشته باشید یوزوها فریاد می زند و چوب را بالای سر خود گرفته و کارای کون مبارک خود را گرفته و از درد به خودش می ناله *
کانا :خواهر عزیزم ناک اوت شد
میتسویا: تنها امیدم نا امید شد باید برم مثل باجی خدابیامرز همجنسگرا بشم با سانزو رل بزنم
چیفویو اشک د چشمانش حلقه زد
چیفویو : باجی ساننننننننننننننننننننن هق... هق😭
نویسنده :😭💔 باجیییییییی گلبم کوجایی 😭💔
چیفویو:خفه شو باجی سان مردشم مال منع زنده شم مال منع همه چیشم مال منع
نویسنده: ?Oh really * بچه ها اگه حتی این هم نمی دونید متاسفم 😂💔*
خلاصه همه عذا گرفتن و برای شادی روح باجی فاتحه و صلوات فرستادند ... پارت تمومه
********
بچه ها راجب پارت ندادن و نبودنم می خوام بگم تازه گوشی خریدم لطفا منو ببخشید
کارای : سویا باید ازت از طرف دراکن عذرخواهی کنم فرصت نداشت فرار کنه شرمنده
سویا : نه بابا مخلصیم من فقط نظر دادم
در این حین دراکن ناله ی آرامی می کنه که اما با ماهیتابه یک لگد به کون دراکن میزنه * توجه داشته باشید اینجا دراکن رو پهلو خوابیده *
اما : خفه شو تخم صک
کارای:اما من دارم از تو می ترسم
اما : بترس بترس ترس قشنگه
یوزوها: ترس سهم دل تنگه 😂🤞
هینا: فاز شجریانه؟ من خوانندشو یادم نمیاد 😂
کارای: نه ناموصن کدوم آهنگ بود نویسنده؟
نویسنده: داشم اگه من می دونستم تو هم می دونستی الکی داستان رو زیاد نکن
کارای :صحیح... پس اگه هیچی حالیت نیست برو بزن گوگل کون گشاد
نویسنده: ممنون که عقل مبارکت رو برای من صرف کردی ولی همانطور که گفتی کونم گشاده حوصله ندارم پس خفه شو
کارای : اوکی اوکی
دراکن یک ناله ی دیگه کرد که کارای یک نگاه ترسناک بهش کرد که بچه خفه شد
اما:فکر نکنم دیگه با این وضعیت کن چان رو دوست داشته باشم... میرم با تاکئومی ازدواج می کنم
دراکن بلند می شود
دراکن :هن؟ نمنه؟
یوزوها چوب بیسبال را بر میدارد و روی سر اما هدفگیری می کند و به سمت اما می دود که چوب را با سر اما مزدوج کند
یوزوها:تاکئومی مال منعهععهههععهههههعههعههههههعه* فریاد میزند بچم*
کارای جلوی چوب را گرفت و به اما فرصت فرار داد... وقتی اما فرار کرد یوزوها چوب را از دست کارای در آورد و یکی محکم با چوب زد به کون کارای و رفت دنبال اما * توجه داشته باشید یوزوها فریاد می زند و چوب را بالای سر خود گرفته و کارای کون مبارک خود را گرفته و از درد به خودش می ناله *
کانا :خواهر عزیزم ناک اوت شد
میتسویا: تنها امیدم نا امید شد باید برم مثل باجی خدابیامرز همجنسگرا بشم با سانزو رل بزنم
چیفویو اشک د چشمانش حلقه زد
چیفویو : باجی ساننننننننننننننننننننن هق... هق😭
نویسنده :😭💔 باجیییییییی گلبم کوجایی 😭💔
چیفویو:خفه شو باجی سان مردشم مال منع زنده شم مال منع همه چیشم مال منع
نویسنده: ?Oh really * بچه ها اگه حتی این هم نمی دونید متاسفم 😂💔*
خلاصه همه عذا گرفتن و برای شادی روح باجی فاتحه و صلوات فرستادند ... پارت تمومه
********
بچه ها راجب پارت ندادن و نبودنم می خوام بگم تازه گوشی خریدم لطفا منو ببخشید
۳.۶k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.