پرونده مخفی
پرونده مخفی
پارت 1
..ما اینجا هستیم تا به کشورمان خدمت کنیم وحکم دادستان های قبول شده را بدهیم ..
دادستان کیم چانگ
دادستان سویان
دادستان لیسا🙅
از زبون لیسا:من به طرف رئیس دادستان اون منطقه رفتم و حکمم را گرفتم خیلی خوشحال بودم . بالاخره پدرم به آرزوش رسید ..
باید بعد از دادن حکم ها میرفتم دفتر دادستانی ولی باید میرفتم پیست اسکی . اجباری بود و من به دروغ با مامانم نقشه ریختم که مامانم مریضه و من به همون بهونه از زیر کار در رفتم. باید از سئول میرفتم تا بوسان .
با بهترین دوستم جنیفر هتل رزرو کرده بودیم . رفتم مغازه جنیفر او مغازه لباس فروشی داشت من 4 کارت اعتباری از بابام گرفته بودم. باید لباس اسکی میپوشیدم و نمیتونستم برم خونه چون اگربابام میفهمید من تنبیه میشدم . برای همین رفتم مغازه جنیفر و لباس خریدم . من زود تر از جنیفر رفتم چون اون باید به مغاره اش رسیدگی میکرد و من زود تر رفتم . وقتی رسیدم لباسم را عوض کردم سقف ماشین طوری بود که باز بودم وسایلم را برداشتم و سقف ماشین را بستم و به پیست اسکی رفتم .
-لیسا،همه بدبختی هات تموم شده حالا تو آزادی
با لذت تمام اسکی رفتم . وقتی اسکیم تموم شد یادم افتاد مدلینگ کریس شین بود و کفشهایی درست کرده بود که در دنیا تنها 7 جفت از آن هست . مدلینگ ساعت 9 شروع میشد و من باید میرفتم هتل و منتظر جنیفر باشم تا با هم مدلینگ برویم . ساعت 7 بود و باید سریع تر میرفتم . چوب اسکیم را برداشتم و داشتم میرفتم سمت ماشین که دیدم دزد اومده و داره وسایلم را از ماشین میبره .
-آی دزد
پا به فرار گذاشت و من به دنبالش رفتم ....
ادامه دارد
خب دوستان هرروز 1 پارت میزارم زحمت کشیدم لایک کنید اگر خوب بود ادامه بدم ؟!بگید خوب بود یا نه؛خداحافظ لاوام💟💛
پارت 1
..ما اینجا هستیم تا به کشورمان خدمت کنیم وحکم دادستان های قبول شده را بدهیم ..
دادستان کیم چانگ
دادستان سویان
دادستان لیسا🙅
از زبون لیسا:من به طرف رئیس دادستان اون منطقه رفتم و حکمم را گرفتم خیلی خوشحال بودم . بالاخره پدرم به آرزوش رسید ..
باید بعد از دادن حکم ها میرفتم دفتر دادستانی ولی باید میرفتم پیست اسکی . اجباری بود و من به دروغ با مامانم نقشه ریختم که مامانم مریضه و من به همون بهونه از زیر کار در رفتم. باید از سئول میرفتم تا بوسان .
با بهترین دوستم جنیفر هتل رزرو کرده بودیم . رفتم مغازه جنیفر او مغازه لباس فروشی داشت من 4 کارت اعتباری از بابام گرفته بودم. باید لباس اسکی میپوشیدم و نمیتونستم برم خونه چون اگربابام میفهمید من تنبیه میشدم . برای همین رفتم مغازه جنیفر و لباس خریدم . من زود تر از جنیفر رفتم چون اون باید به مغاره اش رسیدگی میکرد و من زود تر رفتم . وقتی رسیدم لباسم را عوض کردم سقف ماشین طوری بود که باز بودم وسایلم را برداشتم و سقف ماشین را بستم و به پیست اسکی رفتم .
-لیسا،همه بدبختی هات تموم شده حالا تو آزادی
با لذت تمام اسکی رفتم . وقتی اسکیم تموم شد یادم افتاد مدلینگ کریس شین بود و کفشهایی درست کرده بود که در دنیا تنها 7 جفت از آن هست . مدلینگ ساعت 9 شروع میشد و من باید میرفتم هتل و منتظر جنیفر باشم تا با هم مدلینگ برویم . ساعت 7 بود و باید سریع تر میرفتم . چوب اسکیم را برداشتم و داشتم میرفتم سمت ماشین که دیدم دزد اومده و داره وسایلم را از ماشین میبره .
-آی دزد
پا به فرار گذاشت و من به دنبالش رفتم ....
ادامه دارد
خب دوستان هرروز 1 پارت میزارم زحمت کشیدم لایک کنید اگر خوب بود ادامه بدم ؟!بگید خوب بود یا نه؛خداحافظ لاوام💟💛
۴.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.