part 47
#part_47
#فرار
-وا نیکایی عشقم ارسلان میتونه خودش تنها حموم کنه هاااا میخوای بری کمکش ؟
بعدم خودشو کتی جون پوکیدن از خنده وایییییییییی خدا الهی نیست و نابودت کنه دیانا الهی من سر قبرت عربی بر*ق*صم لای خرمات گردو بزارم قبرتو با گلاب شست و شو بدم خدایی اگه از قیافه ی منو ارسلان اون لحظه عکس میگرفتن تیتر اول روزنامه میشد !من کلا تو افق محو شده بودم ارسلانم عین لوکوموتیو دود میکرد از حرص
کتی جونم که قیافه ی مارو دید وسط خنده گفت
- وای من فدای خجالتتون بشم... نگا ... سرخ شدن ..!!
کتی جون ساده !! منو ارسلا از حرص دیانا سرخ شده بودیم اون فکر کرد خجالت میکشیم دارم برا دیاتا ینی منحدمش میکنم ارسلانم تند چشم غره وحشکتناکی به دیاتا شیطون زد و منم چهار تا فحش مثبت هجده دادم خلاصه خودمونو فکامونو جمع کردیمو الفرار از پله که بالا رفتیم و همین که حس کردم دیگه کسی نمیبینتم شروع کردم به فکر کردن وااااای خدا تا حالا تو عمرم اینقدر خجالت نکشیده بودم الهی کهیر بزنی دیانا که شرفم افتاد کف پام این چرت و پرتا چی بود میگفت خدا این دختره منو گذاشته تو جیبش قربونت برم خدا این هیولا رو از من دور کن تا اولین امامزاده پیاده میرم شمع روشن میکنم همینجوری داشتم فکر میکردم که یهو یکی کنارم قهقهه زد !!
وای مامان بیخیال ..!!
باز این اینجوری خندید بابا قلب من با باتری یکی در میون کار میکنه هوای مارو داشته باش این وسط وجدان جونمم داشت عین میرغصب خدابیامرز نگام میکرد خو چیکار کنم قشنگ میخنده ؟؟
با تعجب نگاش کردم که از شدت خنده اشک از چشماش میومد پوفی کشیدم
- حالا میخوای گریه نکن ! من مطمئنم تو رو خدا شفا میده
خوب که خنده هاشو کرد گفت
- دختر چرا یه ریز حرف میزنی ؟ مثل پیرزنا میمونی نیمت ادم روحش شاد میشه نگات میکنه
وجدانم طبق معمول زد تو سرمو گفت خاک تو سرت بلند فکر کردی روانی ؟توهم فقط بشو سوژه مردم !!
خدایی عه شخصیت دیانا تو رمان حال میکنید؟😂
اصن تو کامنتا بگید کدوم شخصیتو دوس دارید و باحاله؟🙂🎀
#فرار
-وا نیکایی عشقم ارسلان میتونه خودش تنها حموم کنه هاااا میخوای بری کمکش ؟
بعدم خودشو کتی جون پوکیدن از خنده وایییییییییی خدا الهی نیست و نابودت کنه دیانا الهی من سر قبرت عربی بر*ق*صم لای خرمات گردو بزارم قبرتو با گلاب شست و شو بدم خدایی اگه از قیافه ی منو ارسلان اون لحظه عکس میگرفتن تیتر اول روزنامه میشد !من کلا تو افق محو شده بودم ارسلانم عین لوکوموتیو دود میکرد از حرص
کتی جونم که قیافه ی مارو دید وسط خنده گفت
- وای من فدای خجالتتون بشم... نگا ... سرخ شدن ..!!
کتی جون ساده !! منو ارسلا از حرص دیانا سرخ شده بودیم اون فکر کرد خجالت میکشیم دارم برا دیاتا ینی منحدمش میکنم ارسلانم تند چشم غره وحشکتناکی به دیاتا شیطون زد و منم چهار تا فحش مثبت هجده دادم خلاصه خودمونو فکامونو جمع کردیمو الفرار از پله که بالا رفتیم و همین که حس کردم دیگه کسی نمیبینتم شروع کردم به فکر کردن وااااای خدا تا حالا تو عمرم اینقدر خجالت نکشیده بودم الهی کهیر بزنی دیانا که شرفم افتاد کف پام این چرت و پرتا چی بود میگفت خدا این دختره منو گذاشته تو جیبش قربونت برم خدا این هیولا رو از من دور کن تا اولین امامزاده پیاده میرم شمع روشن میکنم همینجوری داشتم فکر میکردم که یهو یکی کنارم قهقهه زد !!
وای مامان بیخیال ..!!
باز این اینجوری خندید بابا قلب من با باتری یکی در میون کار میکنه هوای مارو داشته باش این وسط وجدان جونمم داشت عین میرغصب خدابیامرز نگام میکرد خو چیکار کنم قشنگ میخنده ؟؟
با تعجب نگاش کردم که از شدت خنده اشک از چشماش میومد پوفی کشیدم
- حالا میخوای گریه نکن ! من مطمئنم تو رو خدا شفا میده
خوب که خنده هاشو کرد گفت
- دختر چرا یه ریز حرف میزنی ؟ مثل پیرزنا میمونی نیمت ادم روحش شاد میشه نگات میکنه
وجدانم طبق معمول زد تو سرمو گفت خاک تو سرت بلند فکر کردی روانی ؟توهم فقط بشو سوژه مردم !!
خدایی عه شخصیت دیانا تو رمان حال میکنید؟😂
اصن تو کامنتا بگید کدوم شخصیتو دوس دارید و باحاله؟🙂🎀
۳.۴k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.