پارت ۴۴
پارت ۴۴
ویو جین
جین : مگه صداش رو نشنیدی؟ کوک از ترس و استرس از دست دادن ته غش کرد
نامجون : میدونم ، اما اون فیلم رو چی میگی؟ حتی خود ته هم میگفت که رفتارش عوض شده!!!
جین : یعنی الان هم میگی کار کوک بوده؟!!!پوفففف
نامجون : نهههه ، بابا بیخیال
جین : به ته نشونش دادی؟(استرس)
نامجون : نه ! هم بخاطر حرفای خود کوک ، هم بخاطر اینکه نمیتونستم باور کنم حقیقته ... میخواستم اول به خود کوک نشون بدم ، ولی الان مطمئن شدم که کار کوک نیست . چون اگر میبود قطعا دستپاچه میشد. اما الان که..
جین : هوفففف خیالم راحت شد
و دستم رو گذاشتم رو شونه اش و یه دست دیگه ام رو روی قلبم
نامجون : ببینمت؟
سرم رو آوردم بالا که یه بوسه زد رو لبام
نامجون : بریم که الان فاتحه امون رو میخونن
و باهم رفتیم پیش کوک و ته
نامجون : کوک بهتری ؟
-آره هیونگ . فقط ... تو که
نامجون : یااااا ، حرفش رو دیگه نزن
- اما هیونگ..
نامجون : باهات حرف دام کوک ، اما نه من نه جین باورش نکردیم ، فقط برای اطمینان بهت نشونش دادم که تو هم..(چشم غره)
- حیح(خنده)
+چیو نشون دادی؟ چیشده؟ قضیه چیه؟
جین : خب راستش اینه که زمانی که تو اومدی خونه نامجون و قضیه رو بهش گفتی ، نامجون هم بعد رفتن کوک قضیه رو بهم گفت... ما هم میخواستیم آشتیتون بدیم آره..
بعد این بود که نامجون یه دعوای ساختگی با کوک راه انداخت و خودش رو عصبی نشون داد. بعدم که شما رفتین من از کوک سوال پرسیدم و قصدمون این بود که صدای کوک رو بشنوی و بفهمی که چقدر وابسته ات شده.
خب دیگه موضوع همین بود..
نامجون : خوب جمعش کردی بیب(دم گوش جین و آروم)
+پس..پس قضیه نشون دادن چیه؟
-آها .. خب هیچی بابا مهم نیست ، یه
نامجون : یه فیلم بود از ... از دوست کوک و خب اونم از شدت تعجب غش کرد آره
+رفتاراتون عجیبه اما همین که سالمه ممنونم
که کوک با حرف ته بغلش کرد
جین : عهههه خب دیگه ما هم برگردیم و بریم آره پاشو نامجون
نامجون : حالا نشستیم
جین : نامجوننننن (چشم غره)
نامجون : خب سلامت باشید ، خدافظ
+- خدافظ (خنده)
و ما هم برگشتیم خونه
جین : نامجون ؟
نامجون : بله؟
جین : کی اون فیلم رو برات فرستاده بود؟
نامجون : نمیدونم . اما باید بفهمیم
جین : ایمیلش رو بیار
نامجون : باشه
و ۲ ساعت و ۲۰ دقیقه تمام سرش موندیم تا بعدش فهمیدیم کیه...
میتونستم حدسش رو بزنم .. اون انقدر از کوک خوشش میاد که تعجبی هم نداره این کار رو انجام داده باشه
هر کاری برای دوری ته از کوک انجام میده...
نامجون : حدس درستی زده بودم
جین : منم همینطور
نامجون : بهت گفته بودم که؟
جین و نامجون با هم : کسی که اذیتمون کنه از خجالتش در میایم.
جین : جبران کنیم براش؟(پوزخند)
نامجون : چرا که نه...
خب اینم یه پارت دیگه
به نظرتون کیه که این پیام رو برای نامی فرستاده.
ویو جین
جین : مگه صداش رو نشنیدی؟ کوک از ترس و استرس از دست دادن ته غش کرد
نامجون : میدونم ، اما اون فیلم رو چی میگی؟ حتی خود ته هم میگفت که رفتارش عوض شده!!!
جین : یعنی الان هم میگی کار کوک بوده؟!!!پوفففف
نامجون : نهههه ، بابا بیخیال
جین : به ته نشونش دادی؟(استرس)
نامجون : نه ! هم بخاطر حرفای خود کوک ، هم بخاطر اینکه نمیتونستم باور کنم حقیقته ... میخواستم اول به خود کوک نشون بدم ، ولی الان مطمئن شدم که کار کوک نیست . چون اگر میبود قطعا دستپاچه میشد. اما الان که..
جین : هوفففف خیالم راحت شد
و دستم رو گذاشتم رو شونه اش و یه دست دیگه ام رو روی قلبم
نامجون : ببینمت؟
سرم رو آوردم بالا که یه بوسه زد رو لبام
نامجون : بریم که الان فاتحه امون رو میخونن
و باهم رفتیم پیش کوک و ته
نامجون : کوک بهتری ؟
-آره هیونگ . فقط ... تو که
نامجون : یااااا ، حرفش رو دیگه نزن
- اما هیونگ..
نامجون : باهات حرف دام کوک ، اما نه من نه جین باورش نکردیم ، فقط برای اطمینان بهت نشونش دادم که تو هم..(چشم غره)
- حیح(خنده)
+چیو نشون دادی؟ چیشده؟ قضیه چیه؟
جین : خب راستش اینه که زمانی که تو اومدی خونه نامجون و قضیه رو بهش گفتی ، نامجون هم بعد رفتن کوک قضیه رو بهم گفت... ما هم میخواستیم آشتیتون بدیم آره..
بعد این بود که نامجون یه دعوای ساختگی با کوک راه انداخت و خودش رو عصبی نشون داد. بعدم که شما رفتین من از کوک سوال پرسیدم و قصدمون این بود که صدای کوک رو بشنوی و بفهمی که چقدر وابسته ات شده.
خب دیگه موضوع همین بود..
نامجون : خوب جمعش کردی بیب(دم گوش جین و آروم)
+پس..پس قضیه نشون دادن چیه؟
-آها .. خب هیچی بابا مهم نیست ، یه
نامجون : یه فیلم بود از ... از دوست کوک و خب اونم از شدت تعجب غش کرد آره
+رفتاراتون عجیبه اما همین که سالمه ممنونم
که کوک با حرف ته بغلش کرد
جین : عهههه خب دیگه ما هم برگردیم و بریم آره پاشو نامجون
نامجون : حالا نشستیم
جین : نامجوننننن (چشم غره)
نامجون : خب سلامت باشید ، خدافظ
+- خدافظ (خنده)
و ما هم برگشتیم خونه
جین : نامجون ؟
نامجون : بله؟
جین : کی اون فیلم رو برات فرستاده بود؟
نامجون : نمیدونم . اما باید بفهمیم
جین : ایمیلش رو بیار
نامجون : باشه
و ۲ ساعت و ۲۰ دقیقه تمام سرش موندیم تا بعدش فهمیدیم کیه...
میتونستم حدسش رو بزنم .. اون انقدر از کوک خوشش میاد که تعجبی هم نداره این کار رو انجام داده باشه
هر کاری برای دوری ته از کوک انجام میده...
نامجون : حدس درستی زده بودم
جین : منم همینطور
نامجون : بهت گفته بودم که؟
جین و نامجون با هم : کسی که اذیتمون کنه از خجالتش در میایم.
جین : جبران کنیم براش؟(پوزخند)
نامجون : چرا که نه...
خب اینم یه پارت دیگه
به نظرتون کیه که این پیام رو برای نامی فرستاده.
۳.۵k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.