p23
از زبان کوک:اونا رفتن و من موندم تا ازش مراقبتی کنم...حرفاش خیلی دردناک بود بعد حرف زدنش خوابید رفتم پیشش
کوک:امید وارم تو این دنیا پیداش کنی کوچولو
برای اسلاید بغلش کردم و بردم تو چادرش
جین نخوابیده بود با بردنم ببند شد تا بزارمش
جین:ممنونم
کوک:وظیفمه
جین:ها؟؟؟؟؟؟؟؟
کوک:😐هیچی(خدایا خانوادگی منحرفن😐)
صبح:
کوک با میکروفن:
اوک گایز پاشین دیگه ...پاشین...هییییی پاشینننننن میگمممممممم
یکی از بچه ها سیونا:
استاد ساعت هنوز چهاره اخه
کوک:از تو باید بپرسم زود باشینننننننن وگرنه
جیمین:باشه بابا تهدید نکن بچه ها گرخیدن
شی وو:نه نترسیدیم استاد پارک
جیمین:چیگفتی پدصگ
شی وو:😐هیچی
همه اومدن و جینم جیرال رو با سختی بلند کرد و با کتک اورد بیرون
جین:دختر(سانسور) چطور میتونی به برادر هندسامت فحش بدی
جی:من فحش ندادم تو دادی
جین:من دادم یا توووووو
جی:تو دادی چرا داری داد میزنی
جین:از دستم اومد خوشم میاد اصلا به توچه
جی:باهام درست صحبت کنا
جین:داری تهدیدم میکنی؟
جی:تو...
جیمین:🤣🤣بسه دیگه بیاین بریم
جین:نخندا
جیمین:😐
جین:ایش
جبمین:😐🙄
از زبان کوک: همه اومدن و شروع کردم به صحبت کردن
کوک:خب بچه ها الان قراره بریم روی تیراندازیتون کار بکنیم(همون چیزای رنگی هستش ها مثلا میزنن اون یکی که لباسش قرمز شد از بازی حذف میشه همونا .اسمشو نمیدونم)
کوک:خب همتون حاظرین قانونمون اینکه گروهی میشین دو گروه من تو به گروهم و جیمی...پارک هم تو یه گروه
خب تا شماره ۳۰ بزن پیش جیمین
و بقیه بیاین اینجا
جیمین:خب بچه ها وقتی رنگی دیدم رو لباستون یا تقلبی در کار باشه ۱۰۰ تا شنا میرین پس تقلب بی تقلب ...حالا شروع کنیم
از زبان جیرال: من تو گروه کوک بودم تیراندازی من حرفی نداره منو جین اوپا و یوکی یه دسته بودیم(🤣🤣🤣)
جین:ببین من اصلا تیراندازیم حرفی نداره
جی:اخه اوپا تا حالا کار کردی؟
جین:به تو چه
یوکی:باشه ولش کنین
جی:خب ببینین اونجا لی لی هستش اون خیلی حرفی ایه من اونو اگه بتونم بزنم همچی حل میشه
یوکی:باشه برو
جی:داشتم یواشکی میرفتم که لی لی منو دید منم جایی نداشتم برم پشتش خیلی هول کرده بودم که به جای من یکی دیگه رنگارنگ شد ...یوکی؟
یوکی:داش من ضعیفم بهتره از الان برم
جی:😐هعی
اینم از این پارت مرسی به خاطر همه همایتا😆
شرطا:
کامنت:۲۰
لایک:۵۵
کوک:امید وارم تو این دنیا پیداش کنی کوچولو
برای اسلاید بغلش کردم و بردم تو چادرش
جین نخوابیده بود با بردنم ببند شد تا بزارمش
جین:ممنونم
کوک:وظیفمه
جین:ها؟؟؟؟؟؟؟؟
کوک:😐هیچی(خدایا خانوادگی منحرفن😐)
صبح:
کوک با میکروفن:
اوک گایز پاشین دیگه ...پاشین...هییییی پاشینننننن میگمممممممم
یکی از بچه ها سیونا:
استاد ساعت هنوز چهاره اخه
کوک:از تو باید بپرسم زود باشینننننننن وگرنه
جیمین:باشه بابا تهدید نکن بچه ها گرخیدن
شی وو:نه نترسیدیم استاد پارک
جیمین:چیگفتی پدصگ
شی وو:😐هیچی
همه اومدن و جینم جیرال رو با سختی بلند کرد و با کتک اورد بیرون
جین:دختر(سانسور) چطور میتونی به برادر هندسامت فحش بدی
جی:من فحش ندادم تو دادی
جین:من دادم یا توووووو
جی:تو دادی چرا داری داد میزنی
جین:از دستم اومد خوشم میاد اصلا به توچه
جی:باهام درست صحبت کنا
جین:داری تهدیدم میکنی؟
جی:تو...
جیمین:🤣🤣بسه دیگه بیاین بریم
جین:نخندا
جیمین:😐
جین:ایش
جبمین:😐🙄
از زبان کوک: همه اومدن و شروع کردم به صحبت کردن
کوک:خب بچه ها الان قراره بریم روی تیراندازیتون کار بکنیم(همون چیزای رنگی هستش ها مثلا میزنن اون یکی که لباسش قرمز شد از بازی حذف میشه همونا .اسمشو نمیدونم)
کوک:خب همتون حاظرین قانونمون اینکه گروهی میشین دو گروه من تو به گروهم و جیمی...پارک هم تو یه گروه
خب تا شماره ۳۰ بزن پیش جیمین
و بقیه بیاین اینجا
جیمین:خب بچه ها وقتی رنگی دیدم رو لباستون یا تقلبی در کار باشه ۱۰۰ تا شنا میرین پس تقلب بی تقلب ...حالا شروع کنیم
از زبان جیرال: من تو گروه کوک بودم تیراندازی من حرفی نداره منو جین اوپا و یوکی یه دسته بودیم(🤣🤣🤣)
جین:ببین من اصلا تیراندازیم حرفی نداره
جی:اخه اوپا تا حالا کار کردی؟
جین:به تو چه
یوکی:باشه ولش کنین
جی:خب ببینین اونجا لی لی هستش اون خیلی حرفی ایه من اونو اگه بتونم بزنم همچی حل میشه
یوکی:باشه برو
جی:داشتم یواشکی میرفتم که لی لی منو دید منم جایی نداشتم برم پشتش خیلی هول کرده بودم که به جای من یکی دیگه رنگارنگ شد ...یوکی؟
یوکی:داش من ضعیفم بهتره از الان برم
جی:😐هعی
اینم از این پارت مرسی به خاطر همه همایتا😆
شرطا:
کامنت:۲۰
لایک:۵۵
۳۴.۷k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.