فیک//عشق خونین//bleeding heart//
ادامه ی ¹¹ پارت
بدون صدا میریختن . همون لحظه رادین که دید افتادم سریع اومد پیشمو منو بغل کرد
(چند ثانیه ای گذشت)
^رادین ...من میترسم(با صدای لرزون و گریه)
٪چرا ؟!
^میترسم نیولا مثل پدرش باشه........میترسم ...هق...وقتی که...هق....میبینمش ....هق......
٪چرا میبیتیش میترسی؟!
^چون تمام زجر هایی که ...هق....از سوهو کشیدمو یادم میاد......
٪......شاید اون مثل پدرش نباشه...از کجا معلوم ...تو باید ازش مراقبت کنی اون خیلی کوچیکه بزرگ بشه.........امکان داره بهش خیلی سخت بگذره وقتی مادرش پیشش نبوده
^رادین ....
٪بله
^اگه یه بار غیب بشم چی کار میکنی؟!
.
ببخشید کم بود ولی ادامه ی همین پارت ۱۱ بود پس لطفا این چنتا رو گذاشتم رو گذاشتم این پست رو به ۵ لایک و کامنت برسونین
بدون صدا میریختن . همون لحظه رادین که دید افتادم سریع اومد پیشمو منو بغل کرد
(چند ثانیه ای گذشت)
^رادین ...من میترسم(با صدای لرزون و گریه)
٪چرا ؟!
^میترسم نیولا مثل پدرش باشه........میترسم ...هق...وقتی که...هق....میبینمش ....هق......
٪چرا میبیتیش میترسی؟!
^چون تمام زجر هایی که ...هق....از سوهو کشیدمو یادم میاد......
٪......شاید اون مثل پدرش نباشه...از کجا معلوم ...تو باید ازش مراقبت کنی اون خیلی کوچیکه بزرگ بشه.........امکان داره بهش خیلی سخت بگذره وقتی مادرش پیشش نبوده
^رادین ....
٪بله
^اگه یه بار غیب بشم چی کار میکنی؟!
.
ببخشید کم بود ولی ادامه ی همین پارت ۱۱ بود پس لطفا این چنتا رو گذاشتم رو گذاشتم این پست رو به ۵ لایک و کامنت برسونین
۱.۷k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.