🤍پری دریایی 🤍

( صبح )
از خواب بیدار شدیم
همه گی کار های لازم رو انجام دادیم
و به طرف بار حرکت کردیم
جدا از هم بودیم پس می تونستم
تمام نقشه هارو به کارولینا بگم
+ ببین تو باید کاری کنی که اون دوتا کاملا مست بشن
و منم از اونجا فرار میکنم میرم مراسم
& اما اگه بابا تورو ببینه ممکن هست نزاره برگردی
+ خب ..... چیکار کنم
& بهتره به والری بگی
اون کمک می‌کنه
+ عااااا عالی میشه
خب رسیدم
مواظب خودت باش خب
& نگران من نباش
باهم از ماشین پیاده شدیم
و رفتیم داخل
یونگی زیادی روی کرده بود
و کلی مشروب خورده بود
ولی جیمین تمام حواسش به ساعت بود
اون خیلی زرنگ بود
پس مجبور شدم
به کارولینا بگم پاشه با اون برقص
و بعد من از اونجا در برم
& آقا جیمین افتخار میدید
_ ها... اما .... باشه
با هم رفتن برقص و
منم همون لحظه رفتم بیرون
ساحل نزدیک بود
پس فقط داشتم می دوییدم
وقتی رسیدم ساحل پست صخره رفتم
همه ی پری ها اونجا بود و داخل غار می رفتن
منم چشمم دنبال والری بود
اون تو خروجی وایستاده بود
پس آروم اسمش رو صدا کردم
+ والری ...... والرییییی
و روش به طرف من برگردوند
» پارلااااا
+ هیش بیا اینجا
» دختر شما کجایید
پادشاه کل ساحل رو دنبال شما بوده
خیلی اعصبانی هست