اعتماد به گرگ....
اعتماد به گرگ....
ایران...
نباید در این میان از تجربههای قبلی که خودمان در ایران داشتهایم، بگذریم. لیست اقدامات ضدایرانی آمریکا در ایران کم نیست. از ماجرای کودتای 28 مرداد و مخالفت با اراده ایرانیان برای به دست آوردن حکومتی دموکراتیک و همچنین از دشمنیهای دیرینه با ملت ایران و تحریمها و هدف قرار دادن هواپیمای غیرنظامی ایران در خلیج فارس و حمایت از صدام در 8 سال جنگ تحمیلی و یا پشتیبانی از اسرائیل در ترور دانشمندان هستهای کشورمان هم بگذریم، باید به تجربیاتی اشاره کنیم که عدم وفای به عهد آمریکاییها را نشان میدهد.
در جریان اشغال افغانستان و جنگ آمریکا علیه طالبان و بعد از آن روی کار آمدن دولت جدید افغانستان، دولت اصلاحات عالیترین میزان همکاری را با مسئولان آمریکایی موجود در منطقه داشت و مذاکراتی در سطوح بالای وزارت خارجه نیز میان دو طرف صورت گرفت. با این حال در همان سال ایران در زمره "محور شرارت" قرار گرفت و با وجود همکاری ایران با آمریکا در عراق نیز، آمریکا نام گروهک تروریستی منافقین را از لیست گروهکهای تروریستی بیرون آورد تا نشان دهد چندان هم قدردان همکاریهای منطقهای ایران نیست و باز هم با همان زبان تهدید هرروز بیان میکرد و میکند که تمام گزینهها از جمله حمله نظامی روی میز است.
موضع آمریکا در سال 2003 و در گفتوگوی هستهای ایران با گروه 1+5 که در نهایت منجر به امضای بیانیه تهران و تعلیق غنیسازی برای دریافت سوخت 20 درصد شد، نشان داد نمیتوان به این کشور و حتی کشورهای اروپایی که تضمین داده بودند سوخت مورد نیاز برای راکتور تحقیقاتی تهران را در اختیار ایران میگذارند، اعتماد کرد. در همان سال بود که ایران برای نشان دادن حسننیت خود فعالیتهای غنیسازی را تعلیق کرد اما با هیچ پاسخ مثبتی از سوی آمریکا و متحدانش روبهرو نشد و در ماهیت هیچکدام از تحریمها نیز تغییری به وجود نیامد؛ حتی غربیها پس از نامه ایران به آژانس انرژی اتمی برای آغاز مجدد فعالیتها، نامهای به ایران نوشتند و این اقدام داوطلبانه را، نقص یک موافقتنامه خواندند.
با روی کار آمدن باراک اوباما در سال 2008 (1387) وی با شعار تغییر تلاش کرد که نشان دهد از شیوه برخورد دولت بوش فاصله گرفته و سیاست گفتوگو با ایران را در پیش خواهد گرفت اما در عمل همان سیاستهای رفتاری را دنبال کرد و نشان داد که دستی را که بهسوی ملت ایران دراز کرده است، دست چدنی زیر دستکش مخملین است.
تشدید تحریمها، اعمال سیاست چماق و هویج، پیگیری بحث براندازی از درون و تغییر رژیم، حمایت از تروریستها، حمایت بیقید و شرط از اسرائیل و تهدید مکرر به حمله نظامی در زمره اصلیترین برنامههای اوباما در قبال ایران تا به امروز بوده است. او هنگام انتخاب دوباره خود در کاخ سفید موضوع گفتوگوهای دوجانبه با ایران را مطرح کرد اما همزمان با این ادعا تحریمهای شدیدتری را علیه ایران در نظر گرفت. آخرین سیاست تحریمی آمریکا در قبال ایران همزمان با روی کار آمدن دولت جدید در ایران اتخاذ شد.
اکنون پس از سالهای بیاعتمادی ملت ایران به آمریکا، پس از تقاضای مقامات آمریکایی برای دیدار با رئیسجمهور ایران در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و عدم موافقت ایران با این درخواست، اصرار طرف غربی، فرصت 15 دقیقهای را برای مذاکره تلفنی دو رئیسجمهور فراهم کرد اما پس از این تماس، مقامات آمریکایی بار دیگر بیاعتماد بودن خود را با این ادعا که ایران تقاضای تماس تلفنی کرده، اثبات کردند.
ایران...
نباید در این میان از تجربههای قبلی که خودمان در ایران داشتهایم، بگذریم. لیست اقدامات ضدایرانی آمریکا در ایران کم نیست. از ماجرای کودتای 28 مرداد و مخالفت با اراده ایرانیان برای به دست آوردن حکومتی دموکراتیک و همچنین از دشمنیهای دیرینه با ملت ایران و تحریمها و هدف قرار دادن هواپیمای غیرنظامی ایران در خلیج فارس و حمایت از صدام در 8 سال جنگ تحمیلی و یا پشتیبانی از اسرائیل در ترور دانشمندان هستهای کشورمان هم بگذریم، باید به تجربیاتی اشاره کنیم که عدم وفای به عهد آمریکاییها را نشان میدهد.
در جریان اشغال افغانستان و جنگ آمریکا علیه طالبان و بعد از آن روی کار آمدن دولت جدید افغانستان، دولت اصلاحات عالیترین میزان همکاری را با مسئولان آمریکایی موجود در منطقه داشت و مذاکراتی در سطوح بالای وزارت خارجه نیز میان دو طرف صورت گرفت. با این حال در همان سال ایران در زمره "محور شرارت" قرار گرفت و با وجود همکاری ایران با آمریکا در عراق نیز، آمریکا نام گروهک تروریستی منافقین را از لیست گروهکهای تروریستی بیرون آورد تا نشان دهد چندان هم قدردان همکاریهای منطقهای ایران نیست و باز هم با همان زبان تهدید هرروز بیان میکرد و میکند که تمام گزینهها از جمله حمله نظامی روی میز است.
موضع آمریکا در سال 2003 و در گفتوگوی هستهای ایران با گروه 1+5 که در نهایت منجر به امضای بیانیه تهران و تعلیق غنیسازی برای دریافت سوخت 20 درصد شد، نشان داد نمیتوان به این کشور و حتی کشورهای اروپایی که تضمین داده بودند سوخت مورد نیاز برای راکتور تحقیقاتی تهران را در اختیار ایران میگذارند، اعتماد کرد. در همان سال بود که ایران برای نشان دادن حسننیت خود فعالیتهای غنیسازی را تعلیق کرد اما با هیچ پاسخ مثبتی از سوی آمریکا و متحدانش روبهرو نشد و در ماهیت هیچکدام از تحریمها نیز تغییری به وجود نیامد؛ حتی غربیها پس از نامه ایران به آژانس انرژی اتمی برای آغاز مجدد فعالیتها، نامهای به ایران نوشتند و این اقدام داوطلبانه را، نقص یک موافقتنامه خواندند.
با روی کار آمدن باراک اوباما در سال 2008 (1387) وی با شعار تغییر تلاش کرد که نشان دهد از شیوه برخورد دولت بوش فاصله گرفته و سیاست گفتوگو با ایران را در پیش خواهد گرفت اما در عمل همان سیاستهای رفتاری را دنبال کرد و نشان داد که دستی را که بهسوی ملت ایران دراز کرده است، دست چدنی زیر دستکش مخملین است.
تشدید تحریمها، اعمال سیاست چماق و هویج، پیگیری بحث براندازی از درون و تغییر رژیم، حمایت از تروریستها، حمایت بیقید و شرط از اسرائیل و تهدید مکرر به حمله نظامی در زمره اصلیترین برنامههای اوباما در قبال ایران تا به امروز بوده است. او هنگام انتخاب دوباره خود در کاخ سفید موضوع گفتوگوهای دوجانبه با ایران را مطرح کرد اما همزمان با این ادعا تحریمهای شدیدتری را علیه ایران در نظر گرفت. آخرین سیاست تحریمی آمریکا در قبال ایران همزمان با روی کار آمدن دولت جدید در ایران اتخاذ شد.
اکنون پس از سالهای بیاعتمادی ملت ایران به آمریکا، پس از تقاضای مقامات آمریکایی برای دیدار با رئیسجمهور ایران در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و عدم موافقت ایران با این درخواست، اصرار طرف غربی، فرصت 15 دقیقهای را برای مذاکره تلفنی دو رئیسجمهور فراهم کرد اما پس از این تماس، مقامات آمریکایی بار دیگر بیاعتماد بودن خود را با این ادعا که ایران تقاضای تماس تلفنی کرده، اثبات کردند.
۲.۰k
۱۶ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.