&( like crazy )&
&( like crazy )&
&( مثل دیوانه ها )&
part_³²
جیمین نزاشت ا.ت حرفشو کامل بزنه که ا.ت و به دیوار چسبوند اما طوری که به بچه اسیبی نرسه
ا.ت: چی.. چیکار میکنی
جیمین: هر روز کاری میکنی بدتر عاشقت بشم بد گرل
جیمین صورتشو نزدیک صورت ا.ت برد و بوسه ی نسبتا کوتاهی رو شروع کرد و بعد ازش جدا شد
جیمین: عاشقتم
ا.ت: من بیشتر(لبخند)
جیمین از ا.ت جدا شد و رفت روی تخت دراز کشید تا ا.ت اماده بشه
«ا.ت ویو»
وقتی جیمین ازم جدا شد رفتم حمام و بعد ۲۰ مین حوله رو دور خودم پیچیدم و رفتم بیرون جیمین هنوز روی تخت دراز کشیده بود و چشماشم بسته بود پس رفتم سمت کمد درشو باز کردم که دیدم لباس های نو که مخصوصه زنای بارداره کمد رو پر کرده مطمئن بودم جیمین برام خریده بخواطر همین چیزی نگفتم یکی از قشنگترینشون رو برداشتم و پوشیدم
بعدم رفتم سمت میز درایور و نشستم سر صندلی که جیمین از زوی تخت پاشد و نشست بهش گفتم پاشه و لباس رنگ لباس من بپوشه تا ست بشیم بعدشم شروع کردم به خشک کردن موهام موهام نسبت به قبل خیلی بلندتر شده بود موهام خیلی لخت بود منم برای اینکه هوا گرم بود موهامو گوجه ای بالا بستم
یه میکاپ ساده رنگ لباسمم کردم بعدشم یه ست گردنبند و گوشواره نقره ای ضریف که خودم از قبل داشتم و از داخل کشاب در اوردم و گذاشتم بعدشم صندل های کف تختم و پوشیدم (لباس ا.ت و جیمین به همراه صندل و گردنبند گوشواره ی ا.ت اسلاید بعد)
ا.ت: چطور شدم
جیمین: واوو خیلی جذاب شدی
ا.ت: توهم خیلی جذاب شدی
جیمین: پس بریم
جیمین دست ا.ت و گرفت و باهم به طرف فروشگاه سیسمونی رفتن وکلی خرید کردن
جیمین: خب خریدامون تموم
ا.ت: جیمین بریم رنگ بخریم
جیمین: رنگ برا چیته
ا.ت: جیمین بیا خودمون اتاق بچرو رنگ کنیم
جیمین: باشه.. تو داخل ماشین بشین من برم بخرم هوا خیلی گرمه
ا.ت: نه منم میام
جیمین: لجباز
ادامه دارد.......
&( مثل دیوانه ها )&
part_³²
جیمین نزاشت ا.ت حرفشو کامل بزنه که ا.ت و به دیوار چسبوند اما طوری که به بچه اسیبی نرسه
ا.ت: چی.. چیکار میکنی
جیمین: هر روز کاری میکنی بدتر عاشقت بشم بد گرل
جیمین صورتشو نزدیک صورت ا.ت برد و بوسه ی نسبتا کوتاهی رو شروع کرد و بعد ازش جدا شد
جیمین: عاشقتم
ا.ت: من بیشتر(لبخند)
جیمین از ا.ت جدا شد و رفت روی تخت دراز کشید تا ا.ت اماده بشه
«ا.ت ویو»
وقتی جیمین ازم جدا شد رفتم حمام و بعد ۲۰ مین حوله رو دور خودم پیچیدم و رفتم بیرون جیمین هنوز روی تخت دراز کشیده بود و چشماشم بسته بود پس رفتم سمت کمد درشو باز کردم که دیدم لباس های نو که مخصوصه زنای بارداره کمد رو پر کرده مطمئن بودم جیمین برام خریده بخواطر همین چیزی نگفتم یکی از قشنگترینشون رو برداشتم و پوشیدم
بعدم رفتم سمت میز درایور و نشستم سر صندلی که جیمین از زوی تخت پاشد و نشست بهش گفتم پاشه و لباس رنگ لباس من بپوشه تا ست بشیم بعدشم شروع کردم به خشک کردن موهام موهام نسبت به قبل خیلی بلندتر شده بود موهام خیلی لخت بود منم برای اینکه هوا گرم بود موهامو گوجه ای بالا بستم
یه میکاپ ساده رنگ لباسمم کردم بعدشم یه ست گردنبند و گوشواره نقره ای ضریف که خودم از قبل داشتم و از داخل کشاب در اوردم و گذاشتم بعدشم صندل های کف تختم و پوشیدم (لباس ا.ت و جیمین به همراه صندل و گردنبند گوشواره ی ا.ت اسلاید بعد)
ا.ت: چطور شدم
جیمین: واوو خیلی جذاب شدی
ا.ت: توهم خیلی جذاب شدی
جیمین: پس بریم
جیمین دست ا.ت و گرفت و باهم به طرف فروشگاه سیسمونی رفتن وکلی خرید کردن
جیمین: خب خریدامون تموم
ا.ت: جیمین بریم رنگ بخریم
جیمین: رنگ برا چیته
ا.ت: جیمین بیا خودمون اتاق بچرو رنگ کنیم
جیمین: باشه.. تو داخل ماشین بشین من برم بخرم هوا خیلی گرمه
ا.ت: نه منم میام
جیمین: لجباز
ادامه دارد.......
۷.۲k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.