"سناریو"

(درخواستی)
وقتی از بیرون خونه برمیگردن میبینن نشستی داری پ*رن میبینی.(به عنوان برادرت)
(به به ...به به...چشم و دلم روشن!..)
نامجون:ا.ت این چیه داری میبینی؟
ا.ت:چیزه...هی...هی...هیچی...م.م.م.من...
نامجون:بابا این قدیمی شده اصلا میدونی مال کیه؟ بیا یه جدیدشو پلی کنم باهم ببینیم...
جین:دختره‌ی چش سفید...
ا.ت:یا جد سادات! ت.ت.ت.تو...از کی اینجایی؟
جین:از وقتی لج کرد رفت با دوست رلش...بزار ببینم بقیش چی میشه بعدا حسابتو میزارم کف دستت...
شوگا:هعی...زندگی...
ا.ت:بیین شوگا...توضیح میدم...
شوگا:منو بگو صدای آه آه میومد خوشحال شدم توی سینگل با یکی رفتی تو رابطه...
جیهوپ:نترس منم ازین غلطا خوردم...به مامان چیزی نمیگم!
جیمین:خجالت بکش...حیا کن...
ا.ت:برات میریزم تو فلش بعدا خودت ببین
جیمین:اکی،بای!
تهیونگ:تا یک سال ظرفا با توعه لباسامم میشوری اتاقمم تمیز میکنی! فقط در این صورت به مامان چیزی نمیگم!
ا.ت:ای تو روحت تهیونگ...
تهیونگ:قابلی نداشت...
جونگ کوک:نههههه قرار نبود اینجوری بشهههه چرا دختر رفت پیش شوگر ددیییی
ا.ت:تو اینجا چه غلطی میکنی!
جونگ کوک:از اولش...