پارت آخر:
پارت آخر:
برگشتم تا خواستم دستشو باز کنم برگشتم دیدم بولا نیست آخه انقد دستشو سفت بسته بودن نمیشد بازش کرد
انقد خسته شده بودم همونجا نشستم رو زمین کلی گریه کردم حالم خیلی بد بود احساس میکنم سکته کردم
همینجوری که نشسته بودم احساس کردم کسی شونمو لمس میکنه
برگشتم دیدم تهیونکه آروم کمکم کرد که بلند شم
ویو ا.ت:نه به اون موقع که اونجوری حرف میزد نه به الان که کمکم میکنه
آروم بلند شدم
دیدم بولا کنار وی وایساده و
یه کیک کیوت تو دسته بولاس
به بولا گفتم:
اینجا چه خبره ؟؟ها
بولا:تولدت مبارک ا.ت
ا.ت:چی میگی ؟
یعنی چی تولدت مبارک
بولا:ببین تهیونک دوست صمیمیمه خیلی پسر خوبیه و.......
ا.ت: آشغال لجن عوضی کثافت عن خیلی گوهی .......
بولا و تهیونگ:باشه بابا آروم تر یکم نفس بکش
بولا:الان میری میفتی رو دستمون
ا.ت:گوه خوریش به تو نیومده
تهیونگ:خب ببین ا.ت منو بولا باهم خیلی دوستای صمیمی هستیم بولا به من گفت که امروز تولدمه و به نظرم این بهترین شکل سوپرایزت کردنت بود
ویو ا.ت:با اینکه داشتم کلی فحش میدادم پریدم تو بغل بولا و کلی بوسش کردم و بعدش رفتن بغل تهیونگ
بولا:باشه بابا بیا شمعارو فوت کن الان تموم میشه دیگه پول ندارم بخرما 😂😂
ا.ت:باشه بابا انقد خرج نکن تو ورشکستمون نکنی 😐🙂😂😂
شمعارو فوت کردم و بعدش کلی باهم رفتیم بیرونو خوش گذروندیم با این که کلی سکته کردم ولی جزو بهترین روزای زندگیم بود 🙂🙂🤞🏿🙃🖤🥺:)
ببخشید اگه دیر گذاشتم به خاطر اینکه حالم خوب نبود :).......
لطفأ لایک کنید و فالو کنید حمایت یادتون نره
منتظر فیک بعدی باشید:)
برگشتم تا خواستم دستشو باز کنم برگشتم دیدم بولا نیست آخه انقد دستشو سفت بسته بودن نمیشد بازش کرد
انقد خسته شده بودم همونجا نشستم رو زمین کلی گریه کردم حالم خیلی بد بود احساس میکنم سکته کردم
همینجوری که نشسته بودم احساس کردم کسی شونمو لمس میکنه
برگشتم دیدم تهیونکه آروم کمکم کرد که بلند شم
ویو ا.ت:نه به اون موقع که اونجوری حرف میزد نه به الان که کمکم میکنه
آروم بلند شدم
دیدم بولا کنار وی وایساده و
یه کیک کیوت تو دسته بولاس
به بولا گفتم:
اینجا چه خبره ؟؟ها
بولا:تولدت مبارک ا.ت
ا.ت:چی میگی ؟
یعنی چی تولدت مبارک
بولا:ببین تهیونک دوست صمیمیمه خیلی پسر خوبیه و.......
ا.ت: آشغال لجن عوضی کثافت عن خیلی گوهی .......
بولا و تهیونگ:باشه بابا آروم تر یکم نفس بکش
بولا:الان میری میفتی رو دستمون
ا.ت:گوه خوریش به تو نیومده
تهیونگ:خب ببین ا.ت منو بولا باهم خیلی دوستای صمیمی هستیم بولا به من گفت که امروز تولدمه و به نظرم این بهترین شکل سوپرایزت کردنت بود
ویو ا.ت:با اینکه داشتم کلی فحش میدادم پریدم تو بغل بولا و کلی بوسش کردم و بعدش رفتن بغل تهیونگ
بولا:باشه بابا بیا شمعارو فوت کن الان تموم میشه دیگه پول ندارم بخرما 😂😂
ا.ت:باشه بابا انقد خرج نکن تو ورشکستمون نکنی 😐🙂😂😂
شمعارو فوت کردم و بعدش کلی باهم رفتیم بیرونو خوش گذروندیم با این که کلی سکته کردم ولی جزو بهترین روزای زندگیم بود 🙂🙂🤞🏿🙃🖤🥺:)
ببخشید اگه دیر گذاشتم به خاطر اینکه حالم خوب نبود :).......
لطفأ لایک کنید و فالو کنید حمایت یادتون نره
منتظر فیک بعدی باشید:)
۷.۸k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.