p4
جیمین دستای ات رو پس زد و با تعجب به ات نگاه مرد
جیمین: اینا چین؟
ات: چیزی نیست
جیمین: نکنه بابات اینکارو کرده قرار بود همه چیزو بهم بگی
ات: اخه این در مقابل کار های اون هیچ بود هر وقت تو قمار میباخت عصبانیتش رو سر من خالی میکرد و تا چند هفته بهم غذا نمیداد
جیمین: اها اکی... بریم خونه استراحت کن انگار به کفش پاشنه بلند عادت نداری
ات: اره خیلی وقت بود یه لباس این مدلی نپوشیدم
جیمین: منم خستم به راننده میگم مار برسونه
سوار ماشین شدن ات جلو پیش راننده نشست به عنوان مدیر برنامه و جیمین عقب نشست
جیمین: ات این گوشیو بگیر شماره من، خدمت کارا، مشتریام و هم کارام و سرمایه گذارا داخلشه باید هماهنگی ها رو انجام بدی راستی شماره منشی و راننده هم هست اونا اول با تو هماهنگ می کنن
ات: چش اقای پارک
جیمین: رسیدیم تو برو داخل تو کمدت ردیف دوم وسایلی که نیاز داری هست من میرم یه جایی بر میگردم راستی برنامه جدید رو برات میفرستم قبل از خواب چکش کن
ویو ات
رفتم تو اتاقم در کمدمو باز کردم ردیف دوم کلی لباس خونگی قشنگ بود و دنپایی روفرشی و ماسک ورقه ای خیلی وقته به خودم نرسیدم
لباسمو عوض کردم رو تختم دراز کشیدمو به لحن حرف زدن جیمین فکر کردم خیلی سرد برخورد البته عادیه بازمزندگیدر اینجا خیلی بهتره از هر شب کتک خوردن میکنه یادم افتاد برنامه رو چک کنم داشتم برنامه رو چک میکردم که خوابم برد
(اسلاید دو لباس ات)
ویو جیمین
رفتم از دارو خونه یه کرم برای کبودی های ات گرفتم و رفتم خونه
جیمین: اجوما... این کرم ها رو ببر بزن رو کبودی های گردن ات
اجوما: چشم... ارباب
جیمین: چرا برگشتی؟
اجوما: دختره خوابیده ترسیدم بیدار بشه
جیمین: بده خودم میزنم براش
اجوما: بله؟(از حرفاش تعجب میکنه)
جیمین: منظورم اینه که اینا رو بزار برو به کارت برس... راستی ات شام خورد؟
اجوما: نه اصلا متوجه حضورش نشدم
جیمین: من ساعت دوازده شب دارم میرم بار یه جلسه کاری دارم ات هر وقت بیدار شد غذاش رو آماده کن
اجوما: چشم ارباب
جیمین: اینا چین؟
ات: چیزی نیست
جیمین: نکنه بابات اینکارو کرده قرار بود همه چیزو بهم بگی
ات: اخه این در مقابل کار های اون هیچ بود هر وقت تو قمار میباخت عصبانیتش رو سر من خالی میکرد و تا چند هفته بهم غذا نمیداد
جیمین: اها اکی... بریم خونه استراحت کن انگار به کفش پاشنه بلند عادت نداری
ات: اره خیلی وقت بود یه لباس این مدلی نپوشیدم
جیمین: منم خستم به راننده میگم مار برسونه
سوار ماشین شدن ات جلو پیش راننده نشست به عنوان مدیر برنامه و جیمین عقب نشست
جیمین: ات این گوشیو بگیر شماره من، خدمت کارا، مشتریام و هم کارام و سرمایه گذارا داخلشه باید هماهنگی ها رو انجام بدی راستی شماره منشی و راننده هم هست اونا اول با تو هماهنگ می کنن
ات: چش اقای پارک
جیمین: رسیدیم تو برو داخل تو کمدت ردیف دوم وسایلی که نیاز داری هست من میرم یه جایی بر میگردم راستی برنامه جدید رو برات میفرستم قبل از خواب چکش کن
ویو ات
رفتم تو اتاقم در کمدمو باز کردم ردیف دوم کلی لباس خونگی قشنگ بود و دنپایی روفرشی و ماسک ورقه ای خیلی وقته به خودم نرسیدم
لباسمو عوض کردم رو تختم دراز کشیدمو به لحن حرف زدن جیمین فکر کردم خیلی سرد برخورد البته عادیه بازمزندگیدر اینجا خیلی بهتره از هر شب کتک خوردن میکنه یادم افتاد برنامه رو چک کنم داشتم برنامه رو چک میکردم که خوابم برد
(اسلاید دو لباس ات)
ویو جیمین
رفتم از دارو خونه یه کرم برای کبودی های ات گرفتم و رفتم خونه
جیمین: اجوما... این کرم ها رو ببر بزن رو کبودی های گردن ات
اجوما: چشم... ارباب
جیمین: چرا برگشتی؟
اجوما: دختره خوابیده ترسیدم بیدار بشه
جیمین: بده خودم میزنم براش
اجوما: بله؟(از حرفاش تعجب میکنه)
جیمین: منظورم اینه که اینا رو بزار برو به کارت برس... راستی ات شام خورد؟
اجوما: نه اصلا متوجه حضورش نشدم
جیمین: من ساعت دوازده شب دارم میرم بار یه جلسه کاری دارم ات هر وقت بیدار شد غذاش رو آماده کن
اجوما: چشم ارباب
۸.۹k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.