لیتل بیبی من
پارت ۱
سلام من ا.ت هستم ۱۴سالمه قدم ۱۵۰ هست
امروز تو مدرسه اردو داریم داریم با لارا آماده میشم بریم
راستی من مادر پدرمو تو تصادف از دست دادم و با لارا و خانودش زندگی میکنم
راه افتادیم به سمت مدرسه و بعد با بورام و میا سلام کردیم و راه افتادیم
ویو کوک
شنیدم امروز بچه مدرسه آیا میان اینجا موقعیت خوبی برای شماره
پرش زمانی به شب
ویو کوک
رفتم سمت اردو گاهشون دیدم یه دختره کوچولو داره با دوستاش بازی میکنه
رفتم دهنشو گرفتم و بی هوشش کردم
و بردمش به خونم
ویو ا.ت
تو یه اتاق سیاه بیدار شدم و خیلی ترسیده بودم
ویو کوک
رفتم ببینم بیدار شده یانه دیدم بیدار شده
رفتم دیدم بیداره تا منو دید رفت زیر پتو داشت گریه میکرد
بهش گفتم گریه نکن کوچولو
خیلی کیوت بود داشت با چشای گرد تیله ای نگام میکرد
رفتم بقلش کردم که آروم شد
و گفتم اسمت چیه کفت :ا.ت دلم نیومد به انوان شکار نگاش کنم و
برای همین برای خودم نگهش میدارم و نمیزاررم کسی کاریش کنه
کفتم چند سالته گفت : ۱۴ شالمه با خودم گفتم چرا اینجوری حرف میزنه
دیدم جیمین از پشتم بهم گفت :بیماریه لیتل اسپیس داره
رفتم را جبش تحقیق کردم و فهمیدم چه بیماریی هست چه عجیب
سپردمش به جیمین و رفتم براش خرید کنم .....
بقیش پارت بعد دوستان ❤حمایت یادتون نره 😘
سلام من ا.ت هستم ۱۴سالمه قدم ۱۵۰ هست
امروز تو مدرسه اردو داریم داریم با لارا آماده میشم بریم
راستی من مادر پدرمو تو تصادف از دست دادم و با لارا و خانودش زندگی میکنم
راه افتادیم به سمت مدرسه و بعد با بورام و میا سلام کردیم و راه افتادیم
ویو کوک
شنیدم امروز بچه مدرسه آیا میان اینجا موقعیت خوبی برای شماره
پرش زمانی به شب
ویو کوک
رفتم سمت اردو گاهشون دیدم یه دختره کوچولو داره با دوستاش بازی میکنه
رفتم دهنشو گرفتم و بی هوشش کردم
و بردمش به خونم
ویو ا.ت
تو یه اتاق سیاه بیدار شدم و خیلی ترسیده بودم
ویو کوک
رفتم ببینم بیدار شده یانه دیدم بیدار شده
رفتم دیدم بیداره تا منو دید رفت زیر پتو داشت گریه میکرد
بهش گفتم گریه نکن کوچولو
خیلی کیوت بود داشت با چشای گرد تیله ای نگام میکرد
رفتم بقلش کردم که آروم شد
و گفتم اسمت چیه کفت :ا.ت دلم نیومد به انوان شکار نگاش کنم و
برای همین برای خودم نگهش میدارم و نمیزاررم کسی کاریش کنه
کفتم چند سالته گفت : ۱۴ شالمه با خودم گفتم چرا اینجوری حرف میزنه
دیدم جیمین از پشتم بهم گفت :بیماریه لیتل اسپیس داره
رفتم را جبش تحقیق کردم و فهمیدم چه بیماریی هست چه عجیب
سپردمش به جیمین و رفتم براش خرید کنم .....
بقیش پارت بعد دوستان ❤حمایت یادتون نره 😘
۳.۵k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.