پارت ۱۵
ویو ا/ت:
از حموم اومدم بیرون لباس لشی پوشیدم
که تقه ای به در خورد
ا/ت: بله ؟؟
خدمتکار: خانم ناهار آمادس آقا منتظر شمان
ا/ت: الان میام
اتکلن و از رو میز برداشتم و به خودم زدم
از اتاق خارج شدم و به سمت پایین حرکت کردم
پشت میز نشستم
شوگا : چرا موهات خیسه؟؟سرما میخوری
ا/ت: حوصله نداشتم خوشکشون کنم
شوگا: برو خوشکشون کن سرما می خوری
ا/ت: بعد ناهار چون الان خیلی گشتمه
نفس حرصی کشید
و شروع به غذا خوردن کردم
تا حالا اینجوری غذا نخورده بودم
همچی کامل و فوق العاده بود
غذامو تموم کردم و بلند شدم
از آجوما تشکری کردم خواستم بلند بشم
برم سمت کاناپه که شوگا صدام زد
شوگا : بریم بالا باید حرف بزنیم
هوفی زیر لب گفتم و دنبالش رفتم
وارد اتاقم شد که سوالی نگاش کردم
شوگا : اول موهاتو خشک می کنیم....
ا/ت: نیا...
شوگا: هیش... بیا تو
موهامو خشک کرد
ا/ت : مرسی
شوگا : خوب من دیگه برم بخوابم چیزی لازم داشتی به خدمتکارا بگو🥱
ا/ت : باشه
شوگا از اتاقم خارج شد و در و بست............
هعببب..... حمایتم کنید دیه😐
از حموم اومدم بیرون لباس لشی پوشیدم
که تقه ای به در خورد
ا/ت: بله ؟؟
خدمتکار: خانم ناهار آمادس آقا منتظر شمان
ا/ت: الان میام
اتکلن و از رو میز برداشتم و به خودم زدم
از اتاق خارج شدم و به سمت پایین حرکت کردم
پشت میز نشستم
شوگا : چرا موهات خیسه؟؟سرما میخوری
ا/ت: حوصله نداشتم خوشکشون کنم
شوگا: برو خوشکشون کن سرما می خوری
ا/ت: بعد ناهار چون الان خیلی گشتمه
نفس حرصی کشید
و شروع به غذا خوردن کردم
تا حالا اینجوری غذا نخورده بودم
همچی کامل و فوق العاده بود
غذامو تموم کردم و بلند شدم
از آجوما تشکری کردم خواستم بلند بشم
برم سمت کاناپه که شوگا صدام زد
شوگا : بریم بالا باید حرف بزنیم
هوفی زیر لب گفتم و دنبالش رفتم
وارد اتاقم شد که سوالی نگاش کردم
شوگا : اول موهاتو خشک می کنیم....
ا/ت: نیا...
شوگا: هیش... بیا تو
موهامو خشک کرد
ا/ت : مرسی
شوگا : خوب من دیگه برم بخوابم چیزی لازم داشتی به خدمتکارا بگو🥱
ا/ت : باشه
شوگا از اتاقم خارج شد و در و بست............
هعببب..... حمایتم کنید دیه😐
۳۹.۰k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.