وقـتـیـ مـنـشـیـ شـرکـتـشـ بـودیـ...
وقـتـیـ مـنـشـیـ شـرکـتـشـ بـودیـ...
پارت⁷
ات:ایییییی
جیمین:چیشده؟(نگران)
ات:هیچی یلحظه دلم تیر کشید
جیمین:الان خوبی؟
ات:آره خوبم.....من برم یه مسکن بگیرم
جیمین:بلند نشو الان زنگ میزنم به بادیگاردم بگیره بیاره
ات:اوکی
جیمین:گوشیم کجاست؟
ات:اوناها کنارته
جیمین:کو چرا نمیبینم
ات:بخدا گوشی داره میگه دالی من روی میزم:/
جیمین:خو کدوم میز اون بزرگه؟
ات:دیونه بغل تخت هست سرتو برگردونی میبینیشا
جیمین:عه ایناجاست سلام😂(گوشیشو برداشت)
ات:خدایا یه صبری به من بده🫡😐
جیمین:یه پولیم به من
ات:هااااااا
جیمین:چیه؟😂
ات:الان عمه من تو کارتش 450 میلیارد پول داره؟
جیمین:آره خو مگه چیه😂.....وایسا ببینم تو از حساب بانکی من چجوری خبر داری؟
ات:مگه من منشی شرکتت نیستم:/
جیمین:عه راست میگیا
ات:جیمین
جیمین:جانم بیبی
ات:چی زدی؟
جیمین:من هیچی من آدم پاکیم
ات:آره من میدونم از سرو کلت میباره
جیمین:پس چی ایم پارک جیمین😎🤟
ات:باشه آقای پارک حالا بگو برای من مسکن بیارنننننن
جیمین:بله قربان
(زنگ زد)
بادیگارد:بله بفرمایید
جیمین:سوهو(سرد)
بادیگارد:بله قربان امرتونو بفرمایید
جیمین:برو داروخونه مسکن بخر بیار بار
بادیگارد:اتفاقی افتاده قربان؟
جیمین:نه خواستم فضولمو بشناسم
بادیگارد:........
جیمین:حالا برو بگیر
بادیگارد:بله قربان خداحافظ
جیمین:(قطع کرد)
فیکم خوب نیست؟
پارت⁷
ات:ایییییی
جیمین:چیشده؟(نگران)
ات:هیچی یلحظه دلم تیر کشید
جیمین:الان خوبی؟
ات:آره خوبم.....من برم یه مسکن بگیرم
جیمین:بلند نشو الان زنگ میزنم به بادیگاردم بگیره بیاره
ات:اوکی
جیمین:گوشیم کجاست؟
ات:اوناها کنارته
جیمین:کو چرا نمیبینم
ات:بخدا گوشی داره میگه دالی من روی میزم:/
جیمین:خو کدوم میز اون بزرگه؟
ات:دیونه بغل تخت هست سرتو برگردونی میبینیشا
جیمین:عه ایناجاست سلام😂(گوشیشو برداشت)
ات:خدایا یه صبری به من بده🫡😐
جیمین:یه پولیم به من
ات:هااااااا
جیمین:چیه؟😂
ات:الان عمه من تو کارتش 450 میلیارد پول داره؟
جیمین:آره خو مگه چیه😂.....وایسا ببینم تو از حساب بانکی من چجوری خبر داری؟
ات:مگه من منشی شرکتت نیستم:/
جیمین:عه راست میگیا
ات:جیمین
جیمین:جانم بیبی
ات:چی زدی؟
جیمین:من هیچی من آدم پاکیم
ات:آره من میدونم از سرو کلت میباره
جیمین:پس چی ایم پارک جیمین😎🤟
ات:باشه آقای پارک حالا بگو برای من مسکن بیارنننننن
جیمین:بله قربان
(زنگ زد)
بادیگارد:بله بفرمایید
جیمین:سوهو(سرد)
بادیگارد:بله قربان امرتونو بفرمایید
جیمین:برو داروخونه مسکن بخر بیار بار
بادیگارد:اتفاقی افتاده قربان؟
جیمین:نه خواستم فضولمو بشناسم
بادیگارد:........
جیمین:حالا برو بگیر
بادیگارد:بله قربان خداحافظ
جیمین:(قطع کرد)
فیکم خوب نیست؟
۳.۶k
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.