ددی سکسی من
پارت 2 ددی سکسی من
صبح زود از خواب پاشدم ....دیرم شده بود
برای کنفرانس امروز.....زود بدون خوردن چیزی حاظر شدم .....بعد از رسیدن به شرکت زود به جلسه رفتم
هوفف هنوز وقت داشتم...
نوبت من رسید صدام زدن رفتم بالا استرس زیاد داشتم ولی تونستم طرحمو خوب ارائه کنم
بعد از تموم شدن جلسه رفتم تو کافی شاپ شرکت یچیزی بخورم..... رئیس شرکت منو به اتاقش دعوت کرد
با استرس در زدم*
+امم سلام قربان...با من کاری داشتین؟
-سلام خوش اومدین بشینین.
نشستم و شروع کرد به صحبت کردن
-طرخ شما برای شرکت ما خیلی عالی هست و ما خیلی از طرحی که ارائه کردین خیلی خوشمون اومد ..خیلی خوشحال میشم طرحتونو به ما بفروشین ....واقعا فوق العاده بود.
کمی فکر کردم....
+اوه ممنون نظر لطفتونه حتما باعث افتخاره که طرحم برای شرکت شما بشه
-چقدر عالی
یه لبحند زدم و خواستم اجازه بیرون رفتن بگیرم ...یهو در اتاق مدیر زده شد
همون مردی که تو فرودگاه بهم برخوردیم وارد شد
شوکه شدم ...اون زیادی جذاب بود
از خجالت سرخ شدم.... اون یه نگاهی انداخت ولی زود اومد نشست و شروع کرد:
-اقای جانگ ...درخواستی که خواسته بودم امادس؟
-اوه اقای پارک خوش امدین ..... بله همین الان میخواستم به طراح که بهترین طرح رو ارائه کرده رو معرفی کنم
اقای جانگ مدیر شرکت منو به اقای پارک معرفی کرد من ...شوکه شدم ...اقای پارک یه طراح ماهر برای لباساش میخواست برای همینم منو انتخاب کرد ..... طراحامو وقتی دید خوشش اومد و گفت:من شمارو به عنوان طراح خودم انتخاب کردم
یه خنده اومد نمیدونم چرا.
-خوب اسمتون خانم یاکویا رینا هست؟
+بله
-خوشحالم یه طراح ژاپنی طراح من میخواد بشه
لبخند زدم
لایک و کامنت یادتون نره💕
صبح زود از خواب پاشدم ....دیرم شده بود
برای کنفرانس امروز.....زود بدون خوردن چیزی حاظر شدم .....بعد از رسیدن به شرکت زود به جلسه رفتم
هوفف هنوز وقت داشتم...
نوبت من رسید صدام زدن رفتم بالا استرس زیاد داشتم ولی تونستم طرحمو خوب ارائه کنم
بعد از تموم شدن جلسه رفتم تو کافی شاپ شرکت یچیزی بخورم..... رئیس شرکت منو به اتاقش دعوت کرد
با استرس در زدم*
+امم سلام قربان...با من کاری داشتین؟
-سلام خوش اومدین بشینین.
نشستم و شروع کرد به صحبت کردن
-طرخ شما برای شرکت ما خیلی عالی هست و ما خیلی از طرحی که ارائه کردین خیلی خوشمون اومد ..خیلی خوشحال میشم طرحتونو به ما بفروشین ....واقعا فوق العاده بود.
کمی فکر کردم....
+اوه ممنون نظر لطفتونه حتما باعث افتخاره که طرحم برای شرکت شما بشه
-چقدر عالی
یه لبحند زدم و خواستم اجازه بیرون رفتن بگیرم ...یهو در اتاق مدیر زده شد
همون مردی که تو فرودگاه بهم برخوردیم وارد شد
شوکه شدم ...اون زیادی جذاب بود
از خجالت سرخ شدم.... اون یه نگاهی انداخت ولی زود اومد نشست و شروع کرد:
-اقای جانگ ...درخواستی که خواسته بودم امادس؟
-اوه اقای پارک خوش امدین ..... بله همین الان میخواستم به طراح که بهترین طرح رو ارائه کرده رو معرفی کنم
اقای جانگ مدیر شرکت منو به اقای پارک معرفی کرد من ...شوکه شدم ...اقای پارک یه طراح ماهر برای لباساش میخواست برای همینم منو انتخاب کرد ..... طراحامو وقتی دید خوشش اومد و گفت:من شمارو به عنوان طراح خودم انتخاب کردم
یه خنده اومد نمیدونم چرا.
-خوب اسمتون خانم یاکویا رینا هست؟
+بله
-خوشحالم یه طراح ژاپنی طراح من میخواد بشه
لبخند زدم
لایک و کامنت یادتون نره💕
۳۲.۷k
۲۲ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.