پارت ۳
عکس بردار(فیلم بردار): خب ا/ت چند تا عکس تکی بندازیم و لطفا سگت هم نقش ایفای کنه
ا/ت: اوپااااااا
جونگ سوکا: جانم
ا/ت: بی زحمت پسرم رو بیار
جونگ سوک: اوک
یونگی ویو
تافی سگ ا/ت رو آوردن دوباره قیافش کیوت شد هارتم وای من چم شدهههههههه
ا/ت ویو
نگاه یونگی رو خودم احساس میکردم اما اهمیت ندادم
و همینطور نگاه های برادرانه ی جونگ سوک هم رو خودم حس میکردم
عکس برداری تموم شد
(خب حوصلم سر رفت یکوچولو عاشقانش کنیم که اشکالی نداره نه)
یونگی ویو
دیگه قلبم طاقت نیاورد رفتم تو اتاق گریم استف هار فرستادم دنبال نخود سیاه
از زبان راوی
یونگی: میخوام یچیزی بهت بگم
ا/ت: بگو(سرد)
یونگی: م..... من... دو.. دوستت دارم بیا باهم قرار بزاریم(عاشقانه)
ا/ت: ببخشید ولی من اونجوری که تو فکر میکنی بهت فکر نمیکردم(با لحن خیلی سرد)
و ا/ت رفت(ا/ت یک دختر سرد و بی احساسه)
ا/ت ویو
یه غمی داخل دلم بود که نمیتونستم بفهمم چرا اینجوری شدم بعد یاد حرفای یونگیافتادم ناراحت شدم که چرا باهاش اونجوری حرف زدم ا/ت به خودت بیاااا وایییییی
یونگی ویو
من توقع نداشتم بهم جواب مثبت بده ولی لحنش..... لحنش افتضاح بود قلبمو شکوند ولش کن من اگه بخوام میتونم فراموشش کنم
از زبان راوی
اون یک روز یونگی خیلی با هنه خوب شده ولی بعدش که از اتاق گریم اومد بیرون دوباره اون آدم سرد و ب ی احساس سابق شد
ا/ت ویو
نصف شب بیدار شدم دیدم صدا میاد که یهو.....
خب امروز دو پارت گزاشتم براتون حمایت یادتون نره❤🌹
ا/ت: اوپااااااا
جونگ سوکا: جانم
ا/ت: بی زحمت پسرم رو بیار
جونگ سوک: اوک
یونگی ویو
تافی سگ ا/ت رو آوردن دوباره قیافش کیوت شد هارتم وای من چم شدهههههههه
ا/ت ویو
نگاه یونگی رو خودم احساس میکردم اما اهمیت ندادم
و همینطور نگاه های برادرانه ی جونگ سوک هم رو خودم حس میکردم
عکس برداری تموم شد
(خب حوصلم سر رفت یکوچولو عاشقانش کنیم که اشکالی نداره نه)
یونگی ویو
دیگه قلبم طاقت نیاورد رفتم تو اتاق گریم استف هار فرستادم دنبال نخود سیاه
از زبان راوی
یونگی: میخوام یچیزی بهت بگم
ا/ت: بگو(سرد)
یونگی: م..... من... دو.. دوستت دارم بیا باهم قرار بزاریم(عاشقانه)
ا/ت: ببخشید ولی من اونجوری که تو فکر میکنی بهت فکر نمیکردم(با لحن خیلی سرد)
و ا/ت رفت(ا/ت یک دختر سرد و بی احساسه)
ا/ت ویو
یه غمی داخل دلم بود که نمیتونستم بفهمم چرا اینجوری شدم بعد یاد حرفای یونگیافتادم ناراحت شدم که چرا باهاش اونجوری حرف زدم ا/ت به خودت بیاااا وایییییی
یونگی ویو
من توقع نداشتم بهم جواب مثبت بده ولی لحنش..... لحنش افتضاح بود قلبمو شکوند ولش کن من اگه بخوام میتونم فراموشش کنم
از زبان راوی
اون یک روز یونگی خیلی با هنه خوب شده ولی بعدش که از اتاق گریم اومد بیرون دوباره اون آدم سرد و ب ی احساس سابق شد
ا/ت ویو
نصف شب بیدار شدم دیدم صدا میاد که یهو.....
خب امروز دو پارت گزاشتم براتون حمایت یادتون نره❤🌹
۸.۴k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.