پارت ۲۰
*آم مبارکِ عزیزم یه دختره آروم نصیبتون شده
+ممنون دکتر(اشک)
از مطب اومدم بیرون خیلی خوشحال بودم یه همدم تا همه ی دردامو بهش بگم کمی پول داشتم که برای تاکسی بود اما رفتم توی یه مغازه و لباسای نوزادیشو میدیدم دلم نیومد یکیشونو نخرم پس خریدم و بعد پیاده به خونه برگشتم
...
دیگه داشتم دیوونه میشدم بد بهش وابسته شدم حداقل کاشکی اینجوری باهاش رفتار نمیکردم تا بازم پیشم بر میگشت آهه به لباش و بوی تنش احتیاج دارم نمیتونم ازش دور باشم
روز ها میگذشت و مرد قصه ا/ت رو از یاد میبرد ج ری که انگار از همون اول هم کسی به نام ا/تی وجود نداشته و تمام اون روز های خوب رو به باد سپرد اما ا/ت قرار نبود همینجور از پدره بچش دست بکشه روز و شب تمام تلاشش رو میکرد که خودش رو به جای برسونه تا دخترش بدون هیچ مشکلی رشد کنه دخترک هر شب گریه میکرد و به این عشق لعنت میفرستاد
+ممنون دکتر(اشک)
از مطب اومدم بیرون خیلی خوشحال بودم یه همدم تا همه ی دردامو بهش بگم کمی پول داشتم که برای تاکسی بود اما رفتم توی یه مغازه و لباسای نوزادیشو میدیدم دلم نیومد یکیشونو نخرم پس خریدم و بعد پیاده به خونه برگشتم
...
دیگه داشتم دیوونه میشدم بد بهش وابسته شدم حداقل کاشکی اینجوری باهاش رفتار نمیکردم تا بازم پیشم بر میگشت آهه به لباش و بوی تنش احتیاج دارم نمیتونم ازش دور باشم
روز ها میگذشت و مرد قصه ا/ت رو از یاد میبرد ج ری که انگار از همون اول هم کسی به نام ا/تی وجود نداشته و تمام اون روز های خوب رو به باد سپرد اما ا/ت قرار نبود همینجور از پدره بچش دست بکشه روز و شب تمام تلاشش رو میکرد که خودش رو به جای برسونه تا دخترش بدون هیچ مشکلی رشد کنه دخترک هر شب گریه میکرد و به این عشق لعنت میفرستاد
۷.۶k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.