(اون برادر من نیست )
15
لباسم و تا پایین ترقوه هام کشیدم پایین تا تتو رو نشونش بدم
که دیدم جونگ کوک سرش رو آورد جلو کنار صورتم
جونگ کوک: تتو ی قشنگیه ....به نظرم تتو کارش حرفه ای بوده ....هوم؟
ات: آره کارش رو دوست داشتم و هفته پیش رفتم پیشش
جونگ کوک: ولی من یادم نمی آد تو قبلا این تتو رو داشته باشی
ات: اگه اون شبو میگی که رفتیم بار باید بگم برای اینکه مامان نبینه کلی کرم روش خالی کردم
جونگ کوک: اها.....همینو فقط زدی ؟؟؟
ات: نه
و بعد لباسم و دادم بالا تا تتوی رو شکمم نشونش بدم
ات: اینم هست
(عکساشون تو پست قبل)
جونگ کوک: وایی دختر چه سلیقه خشنی داری
از این حرفش خندم گرفت اخرین باری که کسی این حرف رو بهم میزنه فقط ۲ سال می گذره
اونم میهو بود که بهم گفته بود که سلیقه ام مثل خودش خشنه
ات: آره....زیاد از چیزای دخترونه و گل گلی خوشم نمیاد (منم همینطور😐🚶♀️)
ات: خب دیگه من قارچ هارو خورد کردم ....میرم دیگه یه ذره استراحت کنم تا ناهار حاضر میشه
جونگ کوک: وایسا ...کجا میری ....بیا باهم درست کنیم
ات: مگه نگفتی قارچ هارو خورد کنم بعدم پیتزا رو بزارم تو ماکروویو
جونگ کوک: چرا ولی......اصلا هیچی برو
* رفتم تو اتاقم و خوابیدم رو تختم *
ولی حس بدی داشتم جونگ کوک و تنها گذاشتم .....اون اصلا قرار نبود امروز بیاد ولی به خاطر من اومد
از روی تختم بلند شدم و رفتم پیش جونگ کوک
لباسم و تا پایین ترقوه هام کشیدم پایین تا تتو رو نشونش بدم
که دیدم جونگ کوک سرش رو آورد جلو کنار صورتم
جونگ کوک: تتو ی قشنگیه ....به نظرم تتو کارش حرفه ای بوده ....هوم؟
ات: آره کارش رو دوست داشتم و هفته پیش رفتم پیشش
جونگ کوک: ولی من یادم نمی آد تو قبلا این تتو رو داشته باشی
ات: اگه اون شبو میگی که رفتیم بار باید بگم برای اینکه مامان نبینه کلی کرم روش خالی کردم
جونگ کوک: اها.....همینو فقط زدی ؟؟؟
ات: نه
و بعد لباسم و دادم بالا تا تتوی رو شکمم نشونش بدم
ات: اینم هست
(عکساشون تو پست قبل)
جونگ کوک: وایی دختر چه سلیقه خشنی داری
از این حرفش خندم گرفت اخرین باری که کسی این حرف رو بهم میزنه فقط ۲ سال می گذره
اونم میهو بود که بهم گفته بود که سلیقه ام مثل خودش خشنه
ات: آره....زیاد از چیزای دخترونه و گل گلی خوشم نمیاد (منم همینطور😐🚶♀️)
ات: خب دیگه من قارچ هارو خورد کردم ....میرم دیگه یه ذره استراحت کنم تا ناهار حاضر میشه
جونگ کوک: وایسا ...کجا میری ....بیا باهم درست کنیم
ات: مگه نگفتی قارچ هارو خورد کنم بعدم پیتزا رو بزارم تو ماکروویو
جونگ کوک: چرا ولی......اصلا هیچی برو
* رفتم تو اتاقم و خوابیدم رو تختم *
ولی حس بدی داشتم جونگ کوک و تنها گذاشتم .....اون اصلا قرار نبود امروز بیاد ولی به خاطر من اومد
از روی تختم بلند شدم و رفتم پیش جونگ کوک
۲۱.۱k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.