فیک
#فیک
از نفرت به عشق
from hate to love
Part:14
سرش گیج میره و دیشب رو یادش میاد
که چه اتفاقی افتاده
و بعد به لباساش نگاه میکنه و میگه
هانا:اگر الان بخوام برم خونه دیر میشه
چیکار کنم؟؟؟
(اگه گفته یادتون باشه گفته بودم هانا وکیله الان منظورش اینه که بخواد بره خونه دیر میشه کارش)
با این لباسا هم که نمیشه رفت سره کار
که یک دفعه در باز میشه و یه خانم مسنی میاد داخل
آجوما:دخترم بیدار شدی؟(نه داره تو خواب راه میره🤣)(خنگ🤣)
هانا :بله. شما؟
آجوما:من خانم شین هستم میتونی آجوما صدام کنی
هانا با برمیگرده و به آجوما میگه
هانا:میدونین من کجام؟
آجوما با تعجب به هانا نگاه میکنه و میگه
آجوما :یعنی الان واقعا نمیدونی کجایی؟
هانا:بعد هانا یه لبخند که مساویه با گیج شدنش میزنه
هانا:نه متاسفانه
از نفرت به عشق
from hate to love
Part:14
سرش گیج میره و دیشب رو یادش میاد
که چه اتفاقی افتاده
و بعد به لباساش نگاه میکنه و میگه
هانا:اگر الان بخوام برم خونه دیر میشه
چیکار کنم؟؟؟
(اگه گفته یادتون باشه گفته بودم هانا وکیله الان منظورش اینه که بخواد بره خونه دیر میشه کارش)
با این لباسا هم که نمیشه رفت سره کار
که یک دفعه در باز میشه و یه خانم مسنی میاد داخل
آجوما:دخترم بیدار شدی؟(نه داره تو خواب راه میره🤣)(خنگ🤣)
هانا :بله. شما؟
آجوما:من خانم شین هستم میتونی آجوما صدام کنی
هانا با برمیگرده و به آجوما میگه
هانا:میدونین من کجام؟
آجوما با تعجب به هانا نگاه میکنه و میگه
آجوما :یعنی الان واقعا نمیدونی کجایی؟
هانا:بعد هانا یه لبخند که مساویه با گیج شدنش میزنه
هانا:نه متاسفانه
۳.۷k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.