ارباب دارک من p4

ارباب دارک من


پارت ۴

و ناگهاننننن تعادلم رو از دست دارم و خوردم به سینه‌ی ارباب و ارباب گرفتم
_ا.ت حواست کجاست؟
+م..معذرت میخوام ارباب
_برای چی؟
+دیر اومدم
_عیب نداره
امروز هم کار نکن اما از فردا برو سر کارت
+چشم ارباب


جونگ‌کوک ویو

دختر خیلی خیلی کیوتیه فکر کنم دلمو دزدید:))نه این چه حرفیه کوک به خودت بیا:/
&ایشششش
_چته
&اون که بالاخره دلت رو میدزده
_وات؟....
&هیچ ولش
_😦



ا.ت ویو

ساعت ۸:۰۰ عه حوصلم دو قلو زاییده:/

رفتم پایین درسته ارباب گفته کار نکنم اما مگه کار دیگه ای جز کمک به اجوما دارم؟:/
+اجومااا
علامتش%
%بله دخترم
+کاری هست انجام بدم؟
%ارباب بهم گفتن هیچ کاری بهت ندم
+اما...
%قانون شماره پنج و ۴ رو یادت بیار
+چشم
+اجوما میشه برم توی حیاط قدم بزنم
%اره اما فکر فرار به سرت نزنه چون ارباب راحت پیدات میکنه و تنبیه‌ت میکنه
+چشم


جونگ‌کوک ویو

از توی ترانس اتاقم ا.ت رو دیدم که داره تو باغ قدم میزنه
خیلی کیوته:))جونگ کوکککک به خودت بیاااااا😑تو یه مافیایی نباید عاشقش بشی
&بازم یاد اوری میکنم ا.ت دلت رو می‌دزده
_یااااا
&خخخ😂
_خَنده میکنی؟
&ال‌فرار🏃‍♀
_وایساااااا🏃‍♂
____
جونگ کوک ویو

حوصله‌ام پوکید‌ه بود
به تهیونگ زنگ زدم گفتم بریم بار..
علامت ته#
_الو...
# پلو
_مرض
# بنال خوا بودم خوابم میاد
_یاااا تا الان خواب بودی:/
# اره
_میای ساعت ۲۰:۰۰ بریم بار
# اره، چرا که نه
_اوک ۲۰:۰۰ میبینمت




شرایت:
[][][][]:5
[][][][][]:5