ادامه پارت ۱۱۷
ادامه پارت ۱۱۷
ویو نویسنده
یانگ : میتونید کاری کنید؟!(خوشحال)
لی : راستش...میخوام ببینم شون. باید در مورد این باهاشون حرف بزنم
یانگ : نه! نه ایمو . اونا ... اونا خیلی عصبانی میشن ، اونا متنفر میشن. ن...نمیشه
لی : هی قرار نبود منفی بافی رو دوباره شروع کنی. هیچی نمیشه به من اطمینان داشته باش ؛ فقط یکی دوتا کار هست که باید برام انجام بدی یانگی (لبخند)
یانگی... این لقبی بود که بعضی وقتا بهش میگفت و باعث میشد لبخندی رو لبای پسر بیاد
یانگ : باید چیکار کنم؟
لی : اول از همه که باید شماره یکی از هیونگات رو بدی بهم.
ویو نویسنده
یانگ : میتونید کاری کنید؟!(خوشحال)
لی : راستش...میخوام ببینم شون. باید در مورد این باهاشون حرف بزنم
یانگ : نه! نه ایمو . اونا ... اونا خیلی عصبانی میشن ، اونا متنفر میشن. ن...نمیشه
لی : هی قرار نبود منفی بافی رو دوباره شروع کنی. هیچی نمیشه به من اطمینان داشته باش ؛ فقط یکی دوتا کار هست که باید برام انجام بدی یانگی (لبخند)
یانگی... این لقبی بود که بعضی وقتا بهش میگفت و باعث میشد لبخندی رو لبای پسر بیاد
یانگ : باید چیکار کنم؟
لی : اول از همه که باید شماره یکی از هیونگات رو بدی بهم.
۱.۹k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.