پارت۲ تلخ و شیرین
من:
شش ماه گذشته بود. و الان کامل یه گیریمور حرفه ای بودم.
قرار بود امروز به کمپانی برم برای چند کار کوچیک و از فردا کارم رو شروع میکردم.ساعت ۴ باید اونجا میبودم و الان ساعت ۲ .ناهارم رو خوردم،مسواک زدم و رفتم برای گیریم خودم.یه شومیز زرشکی رنگ با یه شلوارک لی . عینک و کفش های پاشنه بلند زرشکی که با لباسم و عینکم ست بود. موهام هم حالت دارم کردم و برای بار آخر خودم رو چک کردم.گوشی و سویچ رو برداشتم و از خونه زدم بیرون ساعت حدود ۳:۳۵ بود.رسیدم و از ماشین خارج شدم و وارد کمپانی شدم. ...
جونگ کوک:
همه ی اعضاء داخل اتاق پی دی نیم بودیم که پی دی نیم گفت که قرار یه دختر فعلا گیریمورمون باشه تا بعد به عنوان یه کارآموز رپ دبیو کنه.ما هم منتظر بودم . با خودم کفتم اینم مثل بقیه رد میشه و سر پایین بود که کسی در رو زد . بازم سرم پایین بود . مردی وارد شد و گفت خانم آیریس تشریف آوردن و خانمی وارد شد . برای اینکه بی ادبی نباشه بلند شدم و کمی خواستم نگاش کنم که . . . وایییی خدااا جوننن . . . محوش شدم . . . سر تا پاش رو انگار طلا گرفتن
. . . برای اینکه ضایع نباشه نشستم سر جام و سعی کردم نگاش نکنم ، ولی لعنتییییی . . .
من:
یکی از اعضاء که اسمش جونگ کوک بود نگاه های سنگینی روم داشت . . . معذب شده بودم . . .
#جذاب
شش ماه گذشته بود. و الان کامل یه گیریمور حرفه ای بودم.
قرار بود امروز به کمپانی برم برای چند کار کوچیک و از فردا کارم رو شروع میکردم.ساعت ۴ باید اونجا میبودم و الان ساعت ۲ .ناهارم رو خوردم،مسواک زدم و رفتم برای گیریم خودم.یه شومیز زرشکی رنگ با یه شلوارک لی . عینک و کفش های پاشنه بلند زرشکی که با لباسم و عینکم ست بود. موهام هم حالت دارم کردم و برای بار آخر خودم رو چک کردم.گوشی و سویچ رو برداشتم و از خونه زدم بیرون ساعت حدود ۳:۳۵ بود.رسیدم و از ماشین خارج شدم و وارد کمپانی شدم. ...
جونگ کوک:
همه ی اعضاء داخل اتاق پی دی نیم بودیم که پی دی نیم گفت که قرار یه دختر فعلا گیریمورمون باشه تا بعد به عنوان یه کارآموز رپ دبیو کنه.ما هم منتظر بودم . با خودم کفتم اینم مثل بقیه رد میشه و سر پایین بود که کسی در رو زد . بازم سرم پایین بود . مردی وارد شد و گفت خانم آیریس تشریف آوردن و خانمی وارد شد . برای اینکه بی ادبی نباشه بلند شدم و کمی خواستم نگاش کنم که . . . وایییی خدااا جوننن . . . محوش شدم . . . سر تا پاش رو انگار طلا گرفتن
. . . برای اینکه ضایع نباشه نشستم سر جام و سعی کردم نگاش نکنم ، ولی لعنتییییی . . .
من:
یکی از اعضاء که اسمش جونگ کوک بود نگاه های سنگینی روم داشت . . . معذب شده بودم . . .
#جذاب
۱۰.۵k
۱۳ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.