اجوما. بله خانم ا.ت. یه لخظه بیا اجوما. بفرماید
ا.ت. ببین من میخوام یه جوری به تهیونگ بگم که حاملم ولی استرس دارم میشه کمکم کنی
اجوما. کاری نداره خانن ، شما فقط باید یه جا بشینی باهاش صحبت کنی و یهو وقتی دیدن داره بهتون توجه میکنه بهش بگین ، اگه نتونستین نگران نباشین من پشتتونم
ا.ت. ممنونم اجوما
اجوما رو بقل کردم و از پله ها داشتم میرفتم بالا که تهیونگ اومد
ته. کجا بری
ا.ت . برو تو اتاق
ته. واسع چی
ا.ت. برو
ته. باش
رفتیم تو اتاق
ا.ت. رو تخت بشین
ته. ا.ت چیکار میخوای بکنی
منم پیشش نشستم و محکم دستشو گرفتم و گفتم
ا.ت. تهیونگ ببین من یه چند روزیه ......
ته. چی شده ا.ت داری نگرانم میکنیا
ا.ت. نه اصلا بعث نگرانی نیست، من .....من حاملم
ته. واقعا (ذوق)
ا.ت. اره دیگه داری بابا میشی
ته. عاشقتممممم
محکم بقلم کرد و منو بوسید که منم همراهیش میکردم که اجوما اومد تو
که یهو همو ول کردیم که اجوما باز رفت
ا.ت. نمیتونن یه جا بتمرگن که
ته. خنده
یهو تهیونگ رو هل دادم رو تخت و لبشو بوسیدم و افتادم پیشش و پیشش دراز کشیدم و گفتم
ا.ت. به نظرت بچمون انسانه یا خوناشام
ته. انسان
ا.ت. چرا
ته. مگه دوست نداری این خودت باشه
ا.ت. من همچین حرفی نگفتم
ته. خب
ا.ت. یا شاید یه انسانی که دندون نیش داشته باشه
ته. مگه میشه
ا.ت. شاید
ته. اگه تو بگی میشه
یهو روم خیمه زد و لباشو به لبم چسبوند و یکی یکی دکمه های لباسمو باز کرد و...
بقیه رو با ذهن پاکتون بسازین
بچشون هم خوناشام انسان نما شد🤣🤭
پایان
اجوما. کاری نداره خانن ، شما فقط باید یه جا بشینی باهاش صحبت کنی و یهو وقتی دیدن داره بهتون توجه میکنه بهش بگین ، اگه نتونستین نگران نباشین من پشتتونم
ا.ت. ممنونم اجوما
اجوما رو بقل کردم و از پله ها داشتم میرفتم بالا که تهیونگ اومد
ته. کجا بری
ا.ت . برو تو اتاق
ته. واسع چی
ا.ت. برو
ته. باش
رفتیم تو اتاق
ا.ت. رو تخت بشین
ته. ا.ت چیکار میخوای بکنی
منم پیشش نشستم و محکم دستشو گرفتم و گفتم
ا.ت. تهیونگ ببین من یه چند روزیه ......
ته. چی شده ا.ت داری نگرانم میکنیا
ا.ت. نه اصلا بعث نگرانی نیست، من .....من حاملم
ته. واقعا (ذوق)
ا.ت. اره دیگه داری بابا میشی
ته. عاشقتممممم
محکم بقلم کرد و منو بوسید که منم همراهیش میکردم که اجوما اومد تو
که یهو همو ول کردیم که اجوما باز رفت
ا.ت. نمیتونن یه جا بتمرگن که
ته. خنده
یهو تهیونگ رو هل دادم رو تخت و لبشو بوسیدم و افتادم پیشش و پیشش دراز کشیدم و گفتم
ا.ت. به نظرت بچمون انسانه یا خوناشام
ته. انسان
ا.ت. چرا
ته. مگه دوست نداری این خودت باشه
ا.ت. من همچین حرفی نگفتم
ته. خب
ا.ت. یا شاید یه انسانی که دندون نیش داشته باشه
ته. مگه میشه
ا.ت. شاید
ته. اگه تو بگی میشه
یهو روم خیمه زد و لباشو به لبم چسبوند و یکی یکی دکمه های لباسمو باز کرد و...
بقیه رو با ذهن پاکتون بسازین
بچشون هم خوناشام انسان نما شد🤣🤭
پایان
۲.۳k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.