11 – دجال از زمان پیامبر (ص) یا قبل از ایشان ( زمان حضرت
11 – دجال از زمان پیامبر (ص) یا قبل از ایشان ( زمان حضرت نوح (ع) ) زنده است و عمر طولانی دارد.
در بین احادیثی که در باب دجال ذکر شده اند، احادیثی وجود دارند که حکایت از عمر طولانی وی دارند.(185)
علاوه بر این، احادیثی نیز وجود دارند که به طور غیر مستقیم، دلالت بر عمر طولانی دجال دارند. نمونه هایی از این احادیث، به شرح زیر می باشند:
1 – پیامبر گرامی اسلام (ص)، درباره ی دجال فرمودند:
« ألا أحدثکم عن الدجال حدیثاً ما حدث به نبی قومه: إنه أعور، و إنه یجیء معه بمثل الجنة و النار، و التی یقول علیها الجنة هی النار؛ إنی أنذرکم کما أنذر به نوح قومه ... »(186)
« آیا برای شما در مورد دجال حدیثی بگویم که هیچ پیامبری به قوم خود نگفته است: او أعور (یک چشم) است، و چیزی همانند بهشت و جهنم با خود حمل می کند، و چیزی که آن را بهشت می نامد، ولی (در واقع) جهنم است؛ من شما را از او بیم می دهم، آنچنانکه حضرت نوح قومش را از او بیم داد ... »
2 – پیامبر گرامی اسلام (ص)، درباره ی دجال فرمودند:
« إنه لم یکن نبی بعد نوح إلا و قد أنذر قومه الدجال، و إنی أنذرکموه ... »(187)
« هیچ پیامبری پس از نوح نیامد مگر اینکه امت خود را از دجال بر حذر داشت، و من شما را از او بر حذر می دارم ... »
با دقت در احادیث فوق، درمی یابیم که مسأله ی دجال صرفاً اختصاص به اسلام و مسلمانان ندارد؛ بلکه موضوع دجال، در زمان های قبل از پیامبر اسلام (ص) و حتی در زمان حضرت نوح (ع) نیز مطرح بوده است. این مسأله نشان می دهد که دجال در آن زمان نیز وجود داشته است؛ زیرا اگر در آن موقع وجود نمی داشت، دلیلی نداشت تا حضرت نوح (ع) قومش را از وی بیم دهد. حال آن که ما می دانیم پیامبران خدا (بالاخص پیامبران اولوالعزم) هیچ حرکت عبثی انجام نمی دادند و این هشدار حضرت نوح (ع) نیز نشان از زنده بودن دجال در زمان وی دارد.
با مطالعه ی احادیث فوق، این نتیجه حاصل می شود که تصور چنین عمر طولانی برای یک انسان محال است؛ به ویژه این که آن انسان، دشمن خدا هم باشد. تعداد کمی از انسان ها عمر طولانی داشته اند که همه ی آن ها نیز همچون حضرت نوح (ع)، مومن بوده اند. از جمله بندگان خاص خداوند که عمر بسیار طولانی داشته است، حضرت مهدی (عج) می باشند که اینچنین معجزه وار به خواست خدا زنده و جوان مانده اند.
توصیف روایات درباره ی طولانی بودن عمر دجال، فرضیه ای را که بر انسان بودن دجال تأکید می نماید، تضعیف نموده و فرضیه ای را که دجال را یک حرکت فکری، فرهنگی و سیاسی می داند، تقویت می نماید. زیرا همان طور که ذکر شد، تصور چنین عمر طولانی برای یک انسان کافر محال است؛ در صورتی که یک حرکت فکری، فرهنگی و سیاسی می تواند سالیان سال زنده بماند.
در مورد فراماسونری نیز در ابتدای مقاله ذکر کردیم که این حرکت شیطانی، مستقیماً از تعالیم الحادی و شیطانی کابالا به وجود آمده است. همان طور که قبلاً ذکر شد، تعالیم کابالا عمری بسیار طولانی دارد و در زمان حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) نیز وجود داشته است. به طوری که این دو بزرگوار به مبارزه با این تعالیم الحادی پرداختند. در واقع مدون ترین و مهم ترین تعالیم کابالایی به زمان های قبل تر بر می گردد و مربوط به زمان مصر باستان می باشد. نکته ی جالب اینکه بنابر مستندات تاریخی، مصریان نیز بخشی از تعالیم الحادی خود را از مهاجران بابلی و بین النهرینی که به مصر مهاجرت کرده بودند، آموخته اند.(188) (البته امروزه تعالیم مصری به عنوان منشأ اصلی تعالیم ماسونی کابالا شناخته می شود، زیرا تدوین یافته ترین قانون الحادی دوران قدیم بود و ماسون ها نیز امروزه از علایم مصری بهره می برند.)
بدین ترتیب در این جا نیز فراماسونری با این توصیف روایات مطابقت دارد. زیرا همانگونه که در روایات، از زنده بودن دجال در زمان های قبل از ولادت پیامبر اسلام (ص) سخن به میان آمده است، تعالیم فراماسونری نیز از همان زمان ها وجود داشته اند؛ به نحوی که کابالا (تعالیم اصلی فراماسونری) از زمان وفات حضرت موسی (ع) نیز وجود داشته، و قبل از آن نیز تعالیمی مشابه تعالیم کابالا در مصر و حتی بابل، سومر و بین النهرین رایج بوده است؛(189) این مسأله نشان می دهد که عمر تعالیم شبه کابالا، به زمان حضرت ابراهیم (ع) و حضرت نوح (ع) نیز بازمی گردد؛ چرا که آن دو بزرگوار در سرزمین بین النهرین، و در زمان حکومت بابلیان و سومریان می زیسته اند و مردمی که در آن سرزمین حضور داشته اند، معتقد به عقاید جاهلی و شبه کابالایی بوده اند. با این اوصاف درمی یابیم که همانند توصیفات روایات درباره ی زنده بودن دجال از زمان حضرت نوح (ع)، تعالیم فراماسونری نیز از همان زمان زنده
در بین احادیثی که در باب دجال ذکر شده اند، احادیثی وجود دارند که حکایت از عمر طولانی وی دارند.(185)
علاوه بر این، احادیثی نیز وجود دارند که به طور غیر مستقیم، دلالت بر عمر طولانی دجال دارند. نمونه هایی از این احادیث، به شرح زیر می باشند:
1 – پیامبر گرامی اسلام (ص)، درباره ی دجال فرمودند:
« ألا أحدثکم عن الدجال حدیثاً ما حدث به نبی قومه: إنه أعور، و إنه یجیء معه بمثل الجنة و النار، و التی یقول علیها الجنة هی النار؛ إنی أنذرکم کما أنذر به نوح قومه ... »(186)
« آیا برای شما در مورد دجال حدیثی بگویم که هیچ پیامبری به قوم خود نگفته است: او أعور (یک چشم) است، و چیزی همانند بهشت و جهنم با خود حمل می کند، و چیزی که آن را بهشت می نامد، ولی (در واقع) جهنم است؛ من شما را از او بیم می دهم، آنچنانکه حضرت نوح قومش را از او بیم داد ... »
2 – پیامبر گرامی اسلام (ص)، درباره ی دجال فرمودند:
« إنه لم یکن نبی بعد نوح إلا و قد أنذر قومه الدجال، و إنی أنذرکموه ... »(187)
« هیچ پیامبری پس از نوح نیامد مگر اینکه امت خود را از دجال بر حذر داشت، و من شما را از او بر حذر می دارم ... »
با دقت در احادیث فوق، درمی یابیم که مسأله ی دجال صرفاً اختصاص به اسلام و مسلمانان ندارد؛ بلکه موضوع دجال، در زمان های قبل از پیامبر اسلام (ص) و حتی در زمان حضرت نوح (ع) نیز مطرح بوده است. این مسأله نشان می دهد که دجال در آن زمان نیز وجود داشته است؛ زیرا اگر در آن موقع وجود نمی داشت، دلیلی نداشت تا حضرت نوح (ع) قومش را از وی بیم دهد. حال آن که ما می دانیم پیامبران خدا (بالاخص پیامبران اولوالعزم) هیچ حرکت عبثی انجام نمی دادند و این هشدار حضرت نوح (ع) نیز نشان از زنده بودن دجال در زمان وی دارد.
با مطالعه ی احادیث فوق، این نتیجه حاصل می شود که تصور چنین عمر طولانی برای یک انسان محال است؛ به ویژه این که آن انسان، دشمن خدا هم باشد. تعداد کمی از انسان ها عمر طولانی داشته اند که همه ی آن ها نیز همچون حضرت نوح (ع)، مومن بوده اند. از جمله بندگان خاص خداوند که عمر بسیار طولانی داشته است، حضرت مهدی (عج) می باشند که اینچنین معجزه وار به خواست خدا زنده و جوان مانده اند.
توصیف روایات درباره ی طولانی بودن عمر دجال، فرضیه ای را که بر انسان بودن دجال تأکید می نماید، تضعیف نموده و فرضیه ای را که دجال را یک حرکت فکری، فرهنگی و سیاسی می داند، تقویت می نماید. زیرا همان طور که ذکر شد، تصور چنین عمر طولانی برای یک انسان کافر محال است؛ در صورتی که یک حرکت فکری، فرهنگی و سیاسی می تواند سالیان سال زنده بماند.
در مورد فراماسونری نیز در ابتدای مقاله ذکر کردیم که این حرکت شیطانی، مستقیماً از تعالیم الحادی و شیطانی کابالا به وجود آمده است. همان طور که قبلاً ذکر شد، تعالیم کابالا عمری بسیار طولانی دارد و در زمان حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) نیز وجود داشته است. به طوری که این دو بزرگوار به مبارزه با این تعالیم الحادی پرداختند. در واقع مدون ترین و مهم ترین تعالیم کابالایی به زمان های قبل تر بر می گردد و مربوط به زمان مصر باستان می باشد. نکته ی جالب اینکه بنابر مستندات تاریخی، مصریان نیز بخشی از تعالیم الحادی خود را از مهاجران بابلی و بین النهرینی که به مصر مهاجرت کرده بودند، آموخته اند.(188) (البته امروزه تعالیم مصری به عنوان منشأ اصلی تعالیم ماسونی کابالا شناخته می شود، زیرا تدوین یافته ترین قانون الحادی دوران قدیم بود و ماسون ها نیز امروزه از علایم مصری بهره می برند.)
بدین ترتیب در این جا نیز فراماسونری با این توصیف روایات مطابقت دارد. زیرا همانگونه که در روایات، از زنده بودن دجال در زمان های قبل از ولادت پیامبر اسلام (ص) سخن به میان آمده است، تعالیم فراماسونری نیز از همان زمان ها وجود داشته اند؛ به نحوی که کابالا (تعالیم اصلی فراماسونری) از زمان وفات حضرت موسی (ع) نیز وجود داشته، و قبل از آن نیز تعالیمی مشابه تعالیم کابالا در مصر و حتی بابل، سومر و بین النهرین رایج بوده است؛(189) این مسأله نشان می دهد که عمر تعالیم شبه کابالا، به زمان حضرت ابراهیم (ع) و حضرت نوح (ع) نیز بازمی گردد؛ چرا که آن دو بزرگوار در سرزمین بین النهرین، و در زمان حکومت بابلیان و سومریان می زیسته اند و مردمی که در آن سرزمین حضور داشته اند، معتقد به عقاید جاهلی و شبه کابالایی بوده اند. با این اوصاف درمی یابیم که همانند توصیفات روایات درباره ی زنده بودن دجال از زمان حضرت نوح (ع)، تعالیم فراماسونری نیز از همان زمان زنده
۳.۱k
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.