پدر خوانده ••24
_ باشه
× بریم
* سوار چرخ و فلک *
من و جیمین پیش هم نشستیم ...جیمین دستشو دور کمرم گذاشته بور خیلی نزدیک بهم بودیم ....خیلی میخندیدیم و زیاد بهش توجه نکردم . دیگه صحبتی نداشتیم که نگاه های سنگین آپا رو از اول حس میکردم .
_ ( دستشو چرا انداخته دور کمرشششش نههه چرا انقدر نزدیکند چرا می خندن؟)
× خب بابای ا.ت چطورن؟
_ خیل خوب میشم اگه دستتو از کمر دخترم ور داری و بهش نزدیک نشی
+ ااااا ما دوستیم
× دوست؟
+ اهم ...دوست
_ من که موافقتی با رابطه ی دوستی شما ندارم بعدن هم من با ا.ت صحبت دارم .
+ چقدر بیرون قشنگعهه
× مثل تو
_ جناب جیمین جلوی قاضی و ملق بازی
+ اپااا
× عشق هم ایراد داره ؟
_ با شما اره
* خارج از چرخ و فلک *
+ من میرم دستشویی
_ ( ا.ت خواست بره دستشویی منم از فرصت استفاده کردمو جیمن و کشوندم یه جا تا بهش بفهمونم ا.ت مال منه )
_ هوی
× با منی ؟
_ بله ...نزدیک دخترم نشو فهمیدی؟
× من دوسش دارم آقای مین
_ نداشته باش خب ؟
........................
۲۵ لایک
۱۰ کامنت
× بریم
* سوار چرخ و فلک *
من و جیمین پیش هم نشستیم ...جیمین دستشو دور کمرم گذاشته بور خیلی نزدیک بهم بودیم ....خیلی میخندیدیم و زیاد بهش توجه نکردم . دیگه صحبتی نداشتیم که نگاه های سنگین آپا رو از اول حس میکردم .
_ ( دستشو چرا انداخته دور کمرشششش نههه چرا انقدر نزدیکند چرا می خندن؟)
× خب بابای ا.ت چطورن؟
_ خیل خوب میشم اگه دستتو از کمر دخترم ور داری و بهش نزدیک نشی
+ ااااا ما دوستیم
× دوست؟
+ اهم ...دوست
_ من که موافقتی با رابطه ی دوستی شما ندارم بعدن هم من با ا.ت صحبت دارم .
+ چقدر بیرون قشنگعهه
× مثل تو
_ جناب جیمین جلوی قاضی و ملق بازی
+ اپااا
× عشق هم ایراد داره ؟
_ با شما اره
* خارج از چرخ و فلک *
+ من میرم دستشویی
_ ( ا.ت خواست بره دستشویی منم از فرصت استفاده کردمو جیمن و کشوندم یه جا تا بهش بفهمونم ا.ت مال منه )
_ هوی
× با منی ؟
_ بله ...نزدیک دخترم نشو فهمیدی؟
× من دوسش دارم آقای مین
_ نداشته باش خب ؟
........................
۲۵ لایک
۱۰ کامنت
۱۱.۱k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.