کینه ایی🎧
کینه ایی🎧
part:⁷²
رفتیم تو رستوران نشستیم
منو دیانا هم رفتیم اونجا و با مدیرت اونجا صحبت کردیم که وقتی متین گفت میخام یه چیزی بگم یه اهنگ پخش کنن و کیک بیارن
بعد از هناهنگی رفتیم اونحا سر میز نشستیم کلی حرفت امشب برای زدن دخترا داشتن کهدما انقدر متینو سیخونک زدیم که بگه که بلاخره جوجه اردک زشت به حرف اومد
_بچه ها میشه یه لحظه به من توجه کنید
مهدیس:چیشده اتفاقی افتاده
_نه یه موضوعی رو میخام به نیکا بگم
نیکا:چه موضوعی
_من از همون نگاه های اول که اون روز خدنه ارسلان اومده بودی و برای ارسلان کار میکردی ازت خوشم اومده بود که دیگه نششد بهت بگم
که از تو جیبش یه جعبه در اورد دو یه اهنگ پخش شد که میخوند:
(چی بگم دوسان😔😂)
بیبی توی برفا بده بوسو
وقتی که سرما زد به تنم سوزو
نمیدم هیزو به لبتو ترجیه
وقتی میشی ازم دورو
جای لاکی رو لبمه لبت
(چگد جالب بلد نیسم😃)
نیکا:
همه داشتن نگامون میکردن
که یه حلقه خیلی خوشگل با طرح پروانه بهم داد
که از خرذوق بودن هم خندیدم هم گریه کردم که اهنگ بیشتر عرم میورد
(گریه میورد😂😔💦)
که حلقه داد تو دستمو گفت:
_میمونی پیشم که همدمم شی؟؟
_چرا نمونم
که حلقه رو تو دستم کردو بغلم کرد
دور هم نشستیم که کار کنای اونجا بهمون تبریک گفتن
چقدر من منتظر این روز بودم :)
دیانا:
بعد از اینکه همه چیز تموم شد کیکو گرفتیم گذاشتیم کنار که ببریم خونه بقولیمششش
یه پیتزا سفارش دادیم و خورویم و رفتیم خونه
که نیکا همه رو کشید و برد ت اتاق
_قضیه تو کافه کار کی بود
همه:اردیا
دیانا:ادم فروشای عنترررررررر
که همه زدیم زیر خنده و رفتیم تو جفت تو جفت اتاقمون
....................
قبلی های پیج بگن رضا پانیذ باهم رل بودن یا نه؟؟؟
part:⁷²
رفتیم تو رستوران نشستیم
منو دیانا هم رفتیم اونجا و با مدیرت اونجا صحبت کردیم که وقتی متین گفت میخام یه چیزی بگم یه اهنگ پخش کنن و کیک بیارن
بعد از هناهنگی رفتیم اونحا سر میز نشستیم کلی حرفت امشب برای زدن دخترا داشتن کهدما انقدر متینو سیخونک زدیم که بگه که بلاخره جوجه اردک زشت به حرف اومد
_بچه ها میشه یه لحظه به من توجه کنید
مهدیس:چیشده اتفاقی افتاده
_نه یه موضوعی رو میخام به نیکا بگم
نیکا:چه موضوعی
_من از همون نگاه های اول که اون روز خدنه ارسلان اومده بودی و برای ارسلان کار میکردی ازت خوشم اومده بود که دیگه نششد بهت بگم
که از تو جیبش یه جعبه در اورد دو یه اهنگ پخش شد که میخوند:
(چی بگم دوسان😔😂)
بیبی توی برفا بده بوسو
وقتی که سرما زد به تنم سوزو
نمیدم هیزو به لبتو ترجیه
وقتی میشی ازم دورو
جای لاکی رو لبمه لبت
(چگد جالب بلد نیسم😃)
نیکا:
همه داشتن نگامون میکردن
که یه حلقه خیلی خوشگل با طرح پروانه بهم داد
که از خرذوق بودن هم خندیدم هم گریه کردم که اهنگ بیشتر عرم میورد
(گریه میورد😂😔💦)
که حلقه داد تو دستمو گفت:
_میمونی پیشم که همدمم شی؟؟
_چرا نمونم
که حلقه رو تو دستم کردو بغلم کرد
دور هم نشستیم که کار کنای اونجا بهمون تبریک گفتن
چقدر من منتظر این روز بودم :)
دیانا:
بعد از اینکه همه چیز تموم شد کیکو گرفتیم گذاشتیم کنار که ببریم خونه بقولیمششش
یه پیتزا سفارش دادیم و خورویم و رفتیم خونه
که نیکا همه رو کشید و برد ت اتاق
_قضیه تو کافه کار کی بود
همه:اردیا
دیانا:ادم فروشای عنترررررررر
که همه زدیم زیر خنده و رفتیم تو جفت تو جفت اتاقمون
....................
قبلی های پیج بگن رضا پانیذ باهم رل بودن یا نه؟؟؟
۶.۵k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.