فیک جیمین ( کیوت و خشن) پارت۱۱
( دو روز بعد )
از زبان سویونگ
امروز قراره بریم پاریس هم خوشحالم هم ناراحت .
لیا و مینا اومدن فرودگاه تهیونگ و جونگ کوک هم بعده اونا اومدن
رفتیم سواره هواپیما شدیم نشستم جلوی پنجره جیمین پیشم نشست گفتم : اوهاییییی اینجا چیکار میکنی برو پشت گفت : نه جام خوبه
گفتم : جای تو هیچ جای من بده بلند شدم برم که مچه دستم رو گرفت کشید افتادم جام کمربندم رو بست دستم رو گرفت سرش رو گذاشت روی شونم و چشماش رو بست هی وول میخوردم که گفت : سویونگ دیشب نتونستم بخوابم اینقدر اذیت نکن بزار بخوابم
گفتم : همین خوابت رو کم داشتم اَه
دیگه تکون نخوردم اونم خوابید
از زبان لیا دوسته سویونگ
رسیدیم پاریس رفتم جلو دیدم جیمین و سویونگ دست تو دسته هم سر هاشون رو روی هم گذاشتن و خوابیدن خیلی کیوت بودن ازشون عکس گرفتم همینطوری غرق در عکسشون بودم که یه خانمه خورد بهم کم مونده بود بیوفتم که کوک گرفتم محکم چسبیدمش ((لیا و کوک باهم از مدرسه دشمنی دارن ولی قراره عاشقه هم بشن ))
کوک گفت : حالا چیکار کنم ولت کنم 😈
گفتم : نه توروخدا ولم نکنیا
گفت : اونقدر ها هم عوضی نیستم
کمکم کرد صاف بشم سویونگ رو بیدار کردم
از زبان سویونگ
لیا بیدارم کرد بیدار شدم با همون وضع خواب آلو جیمین رو با دستم حول دادم گفتم : هی جیمین بیدار شو
از زبان سویونگ
امروز قراره بریم پاریس هم خوشحالم هم ناراحت .
لیا و مینا اومدن فرودگاه تهیونگ و جونگ کوک هم بعده اونا اومدن
رفتیم سواره هواپیما شدیم نشستم جلوی پنجره جیمین پیشم نشست گفتم : اوهاییییی اینجا چیکار میکنی برو پشت گفت : نه جام خوبه
گفتم : جای تو هیچ جای من بده بلند شدم برم که مچه دستم رو گرفت کشید افتادم جام کمربندم رو بست دستم رو گرفت سرش رو گذاشت روی شونم و چشماش رو بست هی وول میخوردم که گفت : سویونگ دیشب نتونستم بخوابم اینقدر اذیت نکن بزار بخوابم
گفتم : همین خوابت رو کم داشتم اَه
دیگه تکون نخوردم اونم خوابید
از زبان لیا دوسته سویونگ
رسیدیم پاریس رفتم جلو دیدم جیمین و سویونگ دست تو دسته هم سر هاشون رو روی هم گذاشتن و خوابیدن خیلی کیوت بودن ازشون عکس گرفتم همینطوری غرق در عکسشون بودم که یه خانمه خورد بهم کم مونده بود بیوفتم که کوک گرفتم محکم چسبیدمش ((لیا و کوک باهم از مدرسه دشمنی دارن ولی قراره عاشقه هم بشن ))
کوک گفت : حالا چیکار کنم ولت کنم 😈
گفتم : نه توروخدا ولم نکنیا
گفت : اونقدر ها هم عوضی نیستم
کمکم کرد صاف بشم سویونگ رو بیدار کردم
از زبان سویونگ
لیا بیدارم کرد بیدار شدم با همون وضع خواب آلو جیمین رو با دستم حول دادم گفتم : هی جیمین بیدار شو
۹۷.۳k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.