سکه ی طلایی پارت 17
با تهیونگ سلام کردم. اونم سرد رفتار کرد و از جلوم رد شد. از رفتارش خوشم نیومد خیلی سرد بود. به مسیرم ادامه دادم اما هیچ شغلی پیدا نکردم...
(از زبون تهیونگ)
از خوشحالی بال در آورده بودم. توی کافه تریا منتظر کارگردان نشستم. یه کیک شکلاتی سفارش دادم. کارگردان اومد......
تهیونگ : سلام... بفرمایید کیک بخورید...
کارگردان : ممنون.. خب بیا درباره ی تقشت بگم.. این فیلم ژانر عاشقانه و جنگی داره... و نقش اصلی هم لی چان هست. لی چان یه گروه مافیایی داره. اون عاشق یه دختر میشه که تو نقش داداش اون دختر رو بازی میکنی تو اسمت سونگ مین و 18 سالته از خواهرت کوچیک تری و یه نینجا هستی.. وقتی میفهمی یه مافیا خواهرت رو دوست داره و میخواد ازش خواستگاری کنه دست به کار میشی اما اون مافیا بهت رحم نمیکنه و روز تولدت تورو میکشه و تو اونارو نفرین میکنی.. تا مافیا رو به گوه خوردن بندازی....
تهیونگ : اممممممممممممم یکم داستان پیچیدست اما خب باشه.. اما کی برای شروع بیام..
کارگردان : پنجشنبه بیا ساعت 7 تو معبد.. گیریمر داری دیگه نه؟..
تهیونگ : آره حالا قرار داد رو بدین امضا کنم..
کارگردان : بفرما.... خب ممنون امضا کردید....خب من دیگه باید برم بیا اینم دیالوگ ها بخونش تمرین کن...
کارگردان رفت منم کیک رو خوردم و رفتم خونه. توی خونه راه میرفتم و شبانه روز درحال حفظ دیالوگ ها بودم....
( از زبون ا/ت)
الان چند روز گذشته و من هنوز کار پیدا نکردم. داشتم شام میپخت که گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود...
ا/ت: الوو.؟
تهیونگ : کجایی؟
ا/ت: باز تویی؟ چیکار داری؟
تهیونگ : کارم مهمه بگو کجایی
ا/ت: خونه برای چی؟
تهیونگ : آدرس یه پارک رو میفرستم خودتو کاملا بپوشون و بیا من منتظرم.. یه کلاه قرمز سرمه... (و قطع میکند)
ا/ت: الو.. ال... اشییی کاشکی اصلا نمیدیدمت خدایا
رفتم تگ کمدم یه هودی مشکی پوشیدم با شلوار چهار خونه ای یه کلاه سبز هم رو سرم گذاشتم ماسک زدم و موهامو کامل تو کلاه کردم. به پارک رسیدم کسی نبود جز تهیونگ اون روی سرسره دراز کشیده بود....
ا/ت: هی....
تهیونگ : اومدی.... آفرین زود اومدی..
ا/ت: بگو چیکار داری
تهیونگ : آروم باش بهت میگم.. تو گیرم کردن بلدی؟
ا/ت: آره در یه حدی بلدم... چطور؟
تهیونگ : من توی یه فیلم نقش گرفتم.. و نیاز به یه گیریمر دارم و از اونجایی که تو شغلی نداری میخوام گیریمرم باشی
ا/ت: داری مسخره میکنی؟
تهیونگ : نه فقط پیشنهاد کار دارم میدم.. قبول میکنی یا نه.... حقوقم میدم 100 میلیون ون چطوره
ا/ت: نه دیگه شوخی میکنی نه؟... خب اگه شوخی نیست باشه فقط وسایلش رو ندارم...
تهیونگ : میخرم... پنجشنبه ساعت 7میام دنبالت..به درود
...
(از زبون تهیونگ)
از خوشحالی بال در آورده بودم. توی کافه تریا منتظر کارگردان نشستم. یه کیک شکلاتی سفارش دادم. کارگردان اومد......
تهیونگ : سلام... بفرمایید کیک بخورید...
کارگردان : ممنون.. خب بیا درباره ی تقشت بگم.. این فیلم ژانر عاشقانه و جنگی داره... و نقش اصلی هم لی چان هست. لی چان یه گروه مافیایی داره. اون عاشق یه دختر میشه که تو نقش داداش اون دختر رو بازی میکنی تو اسمت سونگ مین و 18 سالته از خواهرت کوچیک تری و یه نینجا هستی.. وقتی میفهمی یه مافیا خواهرت رو دوست داره و میخواد ازش خواستگاری کنه دست به کار میشی اما اون مافیا بهت رحم نمیکنه و روز تولدت تورو میکشه و تو اونارو نفرین میکنی.. تا مافیا رو به گوه خوردن بندازی....
تهیونگ : اممممممممممممم یکم داستان پیچیدست اما خب باشه.. اما کی برای شروع بیام..
کارگردان : پنجشنبه بیا ساعت 7 تو معبد.. گیریمر داری دیگه نه؟..
تهیونگ : آره حالا قرار داد رو بدین امضا کنم..
کارگردان : بفرما.... خب ممنون امضا کردید....خب من دیگه باید برم بیا اینم دیالوگ ها بخونش تمرین کن...
کارگردان رفت منم کیک رو خوردم و رفتم خونه. توی خونه راه میرفتم و شبانه روز درحال حفظ دیالوگ ها بودم....
( از زبون ا/ت)
الان چند روز گذشته و من هنوز کار پیدا نکردم. داشتم شام میپخت که گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود...
ا/ت: الوو.؟
تهیونگ : کجایی؟
ا/ت: باز تویی؟ چیکار داری؟
تهیونگ : کارم مهمه بگو کجایی
ا/ت: خونه برای چی؟
تهیونگ : آدرس یه پارک رو میفرستم خودتو کاملا بپوشون و بیا من منتظرم.. یه کلاه قرمز سرمه... (و قطع میکند)
ا/ت: الو.. ال... اشییی کاشکی اصلا نمیدیدمت خدایا
رفتم تگ کمدم یه هودی مشکی پوشیدم با شلوار چهار خونه ای یه کلاه سبز هم رو سرم گذاشتم ماسک زدم و موهامو کامل تو کلاه کردم. به پارک رسیدم کسی نبود جز تهیونگ اون روی سرسره دراز کشیده بود....
ا/ت: هی....
تهیونگ : اومدی.... آفرین زود اومدی..
ا/ت: بگو چیکار داری
تهیونگ : آروم باش بهت میگم.. تو گیرم کردن بلدی؟
ا/ت: آره در یه حدی بلدم... چطور؟
تهیونگ : من توی یه فیلم نقش گرفتم.. و نیاز به یه گیریمر دارم و از اونجایی که تو شغلی نداری میخوام گیریمرم باشی
ا/ت: داری مسخره میکنی؟
تهیونگ : نه فقط پیشنهاد کار دارم میدم.. قبول میکنی یا نه.... حقوقم میدم 100 میلیون ون چطوره
ا/ت: نه دیگه شوخی میکنی نه؟... خب اگه شوخی نیست باشه فقط وسایلش رو ندارم...
تهیونگ : میخرم... پنجشنبه ساعت 7میام دنبالت..به درود
...
۴.۹k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.