تکپارتی ته

ویو ا.ت
سیلامی به پهنای وردنه.
من ا.ت هستم و 16 سالمه. بابام کیم تهیونگه و منو مامانمو خیلی دوست داره.
مثل هر روز بیدار شدم و بعد توالت و روتینم یه دوش گرفتم و رفتم پایین تا صبحانه بخورم .
(علامت لارا $ علامت ا.ت+ علامت ته_)
+ صبح بخیر مامان صبح به خیر بابا
_سلام دخترم
$سلام دختر قشنگم
بعد احوالپرسی صبحگاهی و صبحانه رفتم تو اتاقم و لباس پوشیدم که برم مدرسه( عکس لباس و کیف ا.ت رو میزارم)
راننده منو برد مدرسه
تا وارد شدم مثل همیشه همه با نفرت بهم نگاه میکردن ولی.....
یه پسر جذاب که ظاهرا جدید بود داشت با عشق بهم نگاه میکرد
رفتم سمتش و بهش سلام کردم( علامت کوک= )
+سلام
=س..سلام
+ بیا باهم بریم کلاس
=با..باشه
باهم رفتیم سر کلاس که مثل همیشه لیا و دوستاش اومدن بالا سرم
(علامت لیا% علامت شخص اول # علامت شخص دوم!)
%حالت چطوره ابله جون؟ *خنده*
#*خنده*
!* خنده*
چهار تا تیکه پروندن و رفتن
**************************************************************
وقتی به خونه رسیدم همه چیو به بابام گفتم و فرداش اون اومد مدرسه و لیا و دوستاش رو مجبور کرد تا سه ماه کلفتیمو کنن و منو کوک هم باهم رفیق شدیم!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شرایط تکپارتی بعدی: 7 لایک
ببخشید که اخرش چرت شد چون دیگه اعصاب نداشتم و حالم یکم بد بود به هر حال امیدوارم لذت ببرید