(:Gone:) Part17
(صبح)(جونگ کوک ویو)
چشمامو باز کردم دیدم فرشته کوچولوم خیلی کیوت خوابیده ساعتو نگا کردم دیدم ساعت6 صبحه خوبه نیم ساعت دیگه بیدارش میکنم خیلی آروم از روی تخت بلند شدم و صورتمو شستم رفتم پایین میزو چیدم دمنوش هم درست کردم رفتم بالا
+ : ا/ت خوشگلم پاشو
- : (یکم تکون خورد)
+ : عزیزم ،ا/ت پاشو ،ملکه من نمیخوای بلند شی ساعت 6:30 دیرت میشه
که چشماشو باز کرد و شروع کرد به نق زدن
- : هوفففف
(نویسنده ویو)
ا/ت بلند شد دستوصورتشو شست با کوک رفت پایین که دید کوک میزو خیلی قشنگ چیده
- : وایییی خیلی قشنگ شده. آیییییی گشنمهههه(داد)
+ : خب زود برو غذا بخور وقت نداری😅
ا/ت هم با لذت میخورد کوک هم نگاش میکرد
- : اونطوری نگام نکن نمیتونم بخورم
+ : باشه😂
- : کوف به چی میخندی
+ : هیچی تو بخور😂
- : عههه نخند دیگه
+ :باشه باشه
(ا/ت ویو)
صبحانه رو خوردم خیلی چسبید سریع رفتم تو اتاق ساعتو دیدم 7 بود وایی یه ساعت وقت داشتم تا حاضر شم یونیفرمی که داده بودن بهم رو پوشیدم موهامو شانه کردم و کیفمو آماده کردم رفتم پایین
- : عشقم من رفتم
+ : صب کن من میرسونمت
- : باشه
سوار ماشین شدیم خیلی استرس داشتم
+ : استرس نداشته باش فقط دقت کن
- : باشه
رسیدیم من پیاده شدم که
+ : تموم شد زنگ بزن بیام موفق باشی عشقم
- : باشه مرسیییی
وارد شدم دیدم وای......
_______________________________________________
بازم ببینید من چقدر مهربونم دلم نمیاد منتظرتون بزارم هوففف از این پارت به بعد شرط نمیزارم ولی ولی ولی فیک بعدی شرط خواهد داشت دوستون دارمممم زیااااااااااد
چشمامو باز کردم دیدم فرشته کوچولوم خیلی کیوت خوابیده ساعتو نگا کردم دیدم ساعت6 صبحه خوبه نیم ساعت دیگه بیدارش میکنم خیلی آروم از روی تخت بلند شدم و صورتمو شستم رفتم پایین میزو چیدم دمنوش هم درست کردم رفتم بالا
+ : ا/ت خوشگلم پاشو
- : (یکم تکون خورد)
+ : عزیزم ،ا/ت پاشو ،ملکه من نمیخوای بلند شی ساعت 6:30 دیرت میشه
که چشماشو باز کرد و شروع کرد به نق زدن
- : هوفففف
(نویسنده ویو)
ا/ت بلند شد دستوصورتشو شست با کوک رفت پایین که دید کوک میزو خیلی قشنگ چیده
- : وایییی خیلی قشنگ شده. آیییییی گشنمهههه(داد)
+ : خب زود برو غذا بخور وقت نداری😅
ا/ت هم با لذت میخورد کوک هم نگاش میکرد
- : اونطوری نگام نکن نمیتونم بخورم
+ : باشه😂
- : کوف به چی میخندی
+ : هیچی تو بخور😂
- : عههه نخند دیگه
+ :باشه باشه
(ا/ت ویو)
صبحانه رو خوردم خیلی چسبید سریع رفتم تو اتاق ساعتو دیدم 7 بود وایی یه ساعت وقت داشتم تا حاضر شم یونیفرمی که داده بودن بهم رو پوشیدم موهامو شانه کردم و کیفمو آماده کردم رفتم پایین
- : عشقم من رفتم
+ : صب کن من میرسونمت
- : باشه
سوار ماشین شدیم خیلی استرس داشتم
+ : استرس نداشته باش فقط دقت کن
- : باشه
رسیدیم من پیاده شدم که
+ : تموم شد زنگ بزن بیام موفق باشی عشقم
- : باشه مرسیییی
وارد شدم دیدم وای......
_______________________________________________
بازم ببینید من چقدر مهربونم دلم نمیاد منتظرتون بزارم هوففف از این پارت به بعد شرط نمیزارم ولی ولی ولی فیک بعدی شرط خواهد داشت دوستون دارمممم زیااااااااااد
۶.۰k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.