پارت 10 فصل دو

ات ویو
داشتم به کانگ لی پیام میدادم که یهو یه چیز تیز زیر گلوم احساس کردم
خواستم برگردم که با فشاری که به گلوم وارد شد منصرف شدم
ات:تو کی هستی
جیمین:اوه خرگوش کوچولو بیا یکم بازی کنیم
مثلا قانون اول بازی هیچوقت یه مافیا رو احمق فرض نکن
ات:و قانون دوم اینه که هر کسی رو گیر انداختی همون لحظه باید بکشی
دستمو گذاشتم رو چاقو و از دستش درش اوردم و چاقو رو زیر گلوش گذاشتم
جیمین:چرا اینکارو میکنی ؟؟
تو مگه منو دوست نداشتی تو بین من و جونگ کوک منو انتخاب کردی چرا یهو انقدر عوض شدی
ات:به موقعش همه چیز رو میفهمی مستر پارک الانم چاقو رو برمی دارم و به زندگیمون مثل قبل ادامه میدیم
جیمین:یعنی واقعا میخوای وانمود کنم اتفاقی نیوفتاده ؟؟
ات:مجبوری این به نفع خودته وگرنه مجبورم الان بکشمت
جیمین:باشه فقط برو کنار
ات از روی جیمین بلند شد و به طرف پذیرایی رفت
ات:عزیزم بهتره آماده شی وگرنه دیرت میشه
جیمین:چطور میتونی اینقدر بیخیال باشی
ات:همینطور که میبینی الانم آماده شو برو کمپانی
●●●●●●●●●●○○○○○○○●●●●●●●○○○○○
60 تا کامنت
نقطه و عدد ممنوع