عشق مافیایی
عشق مافیایی
p1
بیو ا.ت
سلام اسم من پارک ا.ت هست. من خانواده نسبتا پولدار دارم و جدا ازخانوادم توی خونه ویلایی زندگی میکنم. مدیرعامل یه شرکت بزرگم و میخوام با جانگ شین وو ازدواج کنم ولی شب عروسیم دزدیده شدم و همه چیز بهم ریخت.
بیو جونگکوک
سلام من جئون جونگکوک هستم و بزرگترین باند مافیا رو دارم و توی یه عمارت بزرگ(عکسشو میزارم)همراه با خانوادم زندگی میکنم و شبا میرم بار و منو توی عمارت ارباب صدا میکنن.
بیو ا.ت
بدنم خیلیی درد میکرد کل لباسم خونی بود توی یه انباری بودم که خیلی تار عنکبوت داشت و این منو میترسونه و یهو یه سوسک جلوم ظاهر شد
ا.ت:(جیغغغغغغغ)واییییییی سوسککک
جونگ کوک:اهههه بک هیون برو ببین این هر.زه چرا جیغ میزنه بیارش تو اتاق
بک هیون: چشم ارباب
ا.ت: داشتم جیغ میزدم که یهو در باز شد...کمکمم کنن لطفااا
بک هیون: ساکت شو و راه بیوفت ارباب دستور داد بیارمت
ا.ت: ارباب کدوم خریههع
جونگکوک: من کدوم خریم؟
ا.ت: منو ولم کنن چیکارم داریییی اصلا کی هستی (گریه)
جونگکوک: من بزرگترین مافیام و میخوام یه مدت برام کار کنی
ا.ت:من شوهر دارم ولم کننن لطفااا ولم کنن(گریه.داد)
جونگکوک:اول صداتو بیار پایین بعدشم به این زودیا ولت نمیکنم
ا.ت:لطفاااا من بی گناهم من هیچ کار خلافی نکردم
جونگکوک: بک هیون ببرش تو اتاق و به آجوما بگو قوانین اینجارو توضیح بده
بک هیون:چشم
ا.ت:هییی منو کجا میبریییییییی... منو بردن توی اتاق بعد چند دقیقه یه خانم اومد تو که بهم قوانینو توضیح داد
آجوما: سلام من آجوما هستم یه دست لباس برات گذاشتم برو حموم دوش بگیر آها تورو یادم نرفته قوانین رو بهت توضیح بدم
ا.ت: سلام ممنونم، باشه
آجوما: اینجا جونگکوک رو به اسم ارباب میشناسن نباید رو حرف ارباب حرف بزنی و بی ادبی کنی وگرنه بدجور تنبیه میشی
ا.ت: اووو باشه حواسم هست،امم میشه یکم از جونگکو... ببخشید ارباب بگی
آجوما: کسی چیز زیتدی ازش نمیدونه حتی منی که بزرگش کردم نمیتونم اطلاعاتی بدم فقط اون مافیاست.
ا.ت:آها باشه ممنون...آجوما قوانینو بهم گفت رفتم یه دوش گرفتم لباسامو خدمت کاری پوشیدم(عکس میدم) لباسش کوتاه بود ولی چاره ای نداشتم بپوشم رفتم پایین با بقیه آشنا شدم که یهو...
خمارییی نمیذارمتون نترسینن😂✋
(اسلاید دوم لباس خدمتکار های جوون کل عمارت)
p1
بیو ا.ت
سلام اسم من پارک ا.ت هست. من خانواده نسبتا پولدار دارم و جدا ازخانوادم توی خونه ویلایی زندگی میکنم. مدیرعامل یه شرکت بزرگم و میخوام با جانگ شین وو ازدواج کنم ولی شب عروسیم دزدیده شدم و همه چیز بهم ریخت.
بیو جونگکوک
سلام من جئون جونگکوک هستم و بزرگترین باند مافیا رو دارم و توی یه عمارت بزرگ(عکسشو میزارم)همراه با خانوادم زندگی میکنم و شبا میرم بار و منو توی عمارت ارباب صدا میکنن.
بیو ا.ت
بدنم خیلیی درد میکرد کل لباسم خونی بود توی یه انباری بودم که خیلی تار عنکبوت داشت و این منو میترسونه و یهو یه سوسک جلوم ظاهر شد
ا.ت:(جیغغغغغغغ)واییییییی سوسککک
جونگ کوک:اهههه بک هیون برو ببین این هر.زه چرا جیغ میزنه بیارش تو اتاق
بک هیون: چشم ارباب
ا.ت: داشتم جیغ میزدم که یهو در باز شد...کمکمم کنن لطفااا
بک هیون: ساکت شو و راه بیوفت ارباب دستور داد بیارمت
ا.ت: ارباب کدوم خریههع
جونگکوک: من کدوم خریم؟
ا.ت: منو ولم کنن چیکارم داریییی اصلا کی هستی (گریه)
جونگکوک: من بزرگترین مافیام و میخوام یه مدت برام کار کنی
ا.ت:من شوهر دارم ولم کننن لطفااا ولم کنن(گریه.داد)
جونگکوک:اول صداتو بیار پایین بعدشم به این زودیا ولت نمیکنم
ا.ت:لطفاااا من بی گناهم من هیچ کار خلافی نکردم
جونگکوک: بک هیون ببرش تو اتاق و به آجوما بگو قوانین اینجارو توضیح بده
بک هیون:چشم
ا.ت:هییی منو کجا میبریییییییی... منو بردن توی اتاق بعد چند دقیقه یه خانم اومد تو که بهم قوانینو توضیح داد
آجوما: سلام من آجوما هستم یه دست لباس برات گذاشتم برو حموم دوش بگیر آها تورو یادم نرفته قوانین رو بهت توضیح بدم
ا.ت: سلام ممنونم، باشه
آجوما: اینجا جونگکوک رو به اسم ارباب میشناسن نباید رو حرف ارباب حرف بزنی و بی ادبی کنی وگرنه بدجور تنبیه میشی
ا.ت: اووو باشه حواسم هست،امم میشه یکم از جونگکو... ببخشید ارباب بگی
آجوما: کسی چیز زیتدی ازش نمیدونه حتی منی که بزرگش کردم نمیتونم اطلاعاتی بدم فقط اون مافیاست.
ا.ت:آها باشه ممنون...آجوما قوانینو بهم گفت رفتم یه دوش گرفتم لباسامو خدمت کاری پوشیدم(عکس میدم) لباسش کوتاه بود ولی چاره ای نداشتم بپوشم رفتم پایین با بقیه آشنا شدم که یهو...
خمارییی نمیذارمتون نترسینن😂✋
(اسلاید دوم لباس خدمتکار های جوون کل عمارت)
۵.۶k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.