بازیکن پارت ۱۳
مکان : نامشخص
از زبان آی
وقتی چشم هام رو باز کردم توی یه جایی مثل بهشت بودم داشتم دور ورم رو آنالیز میکردم که صدای آشنای به گوشم خورد
× : دلم خیلی برات تنگ شده بود
سرم رو سمت صدا چرخیدم یه لحظه شوکه شدم اون پدر با آیکو بود « نویسنده : موری مرده است و آیکو داداش آی هست که توی یه تصادف همراه موری مرد » یعنی یعنی من مردم بلاخره به آرزوم رسیدم
من : یعنی الان من مرده ام ؟ * با لبخند *
آیکو با خنده : اینقدر دوست داری بمیری ؟
من : آره الان من مرده ام ؟
موری : نه
من : یعنی چی ؟
موری : قراره به بدن آیکو که تو بیمارستان بستری شده تناسخ پیدا کنی ولی بخاطر اون آسیب هایی که به خودت زدی دوسال دیگه تناسخ پیدا میکنی
من : ..........................
آیکو : تازه قراره ما هم بیایم پیشتون
من : یعنی الان باید خوشحال باشم ؟
موری و آیکو : 😐
آیکو : آی دلت میخواد با چی بمیری ؟ « با نیشخند »
من : اممممممم با چاقو لطفاً
موری : همه دختر دارن ما هم دختر داریم
من : بابااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
آیکو : چی شده ؟
تا پارت بعدی جانه
از زبان آی
وقتی چشم هام رو باز کردم توی یه جایی مثل بهشت بودم داشتم دور ورم رو آنالیز میکردم که صدای آشنای به گوشم خورد
× : دلم خیلی برات تنگ شده بود
سرم رو سمت صدا چرخیدم یه لحظه شوکه شدم اون پدر با آیکو بود « نویسنده : موری مرده است و آیکو داداش آی هست که توی یه تصادف همراه موری مرد » یعنی یعنی من مردم بلاخره به آرزوم رسیدم
من : یعنی الان من مرده ام ؟ * با لبخند *
آیکو با خنده : اینقدر دوست داری بمیری ؟
من : آره الان من مرده ام ؟
موری : نه
من : یعنی چی ؟
موری : قراره به بدن آیکو که تو بیمارستان بستری شده تناسخ پیدا کنی ولی بخاطر اون آسیب هایی که به خودت زدی دوسال دیگه تناسخ پیدا میکنی
من : ..........................
آیکو : تازه قراره ما هم بیایم پیشتون
من : یعنی الان باید خوشحال باشم ؟
موری و آیکو : 😐
آیکو : آی دلت میخواد با چی بمیری ؟ « با نیشخند »
من : اممممممم با چاقو لطفاً
موری : همه دختر دارن ما هم دختر داریم
من : بابااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
آیکو : چی شده ؟
تا پارت بعدی جانه
۲۱۲
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.