فیک shadow of death 🐢🕸فصل دوم پارت⁵
راوی « معمولا دوست داشت جیمین بغلش کنه و خیلی بهش وابسته شده بود...بعد از آروم کردن یونینگ اونو به آجوما سپردن و پس از صرف ناهارشون رفتن تا برای جلسه آماده بشن...
هفت عصر //
لونا « موهام که قبلا تا کمرم بود رو کوتاه کرده بودم و الان تا روی شونه هام بود...اونا رو سشوار کشیدم و آرایش ملایمی کردم...کمد لباس هام رو باز کردم و یه لباس مشکی مخملی بلند توجه ام رو جلب کرد...لباس رو برداشتم و پوشیدمش...خیلی بهم میومد...میهی هم به عنوان پارتنر تهیونگ همراهمون میومد...و منی با شنیدن این خبر حتی اسم بچه اشونم انتخاب کرده بودم...نگاهی به خودم توی آینه انداختم و عطری که از عطر های جیمین کش رفته بودم رو زدم و اومدم بیرون...واووووووو میهی خره چقدر جذاب شدی•-•
میهی « همسر رئیس بزرگ رو بیین...اره عزیزم قراره با زیبایی هام توی باند جای تو رو بگیرم...
لونا « اره حتما میتون.....با دیدن جیمین با اون کت و شلوار کرمی سوخته و پیرهنی که دکمه های بالاش باز بود با دهنی باز نگاهش کردم....کامانننننن..تازه چشمم به تهیونگ اوفتاد که اونم وحشتناک کراش شده بود....ودفففففف شما دوتا امشب چرا اینجوری تیپ زدید؟؟؟؟
میهی « با دیدن نگاه های متعجب لونا برگشتم و با دیدن دوتا جنتلمن خوشیتیپ روبه روم فکم اوفتاد...با رسیدنشون بهمون تهیونگ لبخندی زد و با دستش دهن بازم رو چفت کرد...
تهیونگ « میهی و لونا بشدت زیبا شده بودم...لونا لباس مشکی مخملی براقی پوشیده بود و زیبایی خاصی با اون موهای کوتاهش به وجود اورده بود و میهی یه کت بلند و شلوار مشکی با پیرهن سفید و کروات قرمز پوشیده بود که بشدت جذابش کرده بود...اوه جیمین فکر کنم امشب باید چهار چشمی مراقب اینا باشیم..
جیمین «(*پوزخند) صد در صد...
تهیونگ « با رسیدنمون به دخترا فَک باز میهی رو بستم و بعد از قفل کردن دستام توی دستاش چشمکی برای جیمین زدم و زودتر رفتیم
جیمین « به به چه بیبی جذابی...
لونا « چرا اینقدر جذاب شدی؟
جیمین « جذاب بودم بیب...چرا عطر منو برمیداری؟
لونا « هان؟
جیمین « عطری که زدی...
لونا « شت....خب اره مال توعه میخوام بوی تو رو بدم مشکلیه؟
جیمین « بوسه کوتاهی روی لب هاش کاشتم...نخیر...بریم؟
لونا « بریمممم...راستی ( دکمه های بالایی پیرهن جیمین رو بست و لبخندی از روی رضایت زد) حالا خوب شد
جیمین « کیوت...بریم دیگه دیر شد...یونینگ بهونه میگیره هااا
لونا « باشه باشه
میهی « به ماشین تیکه داده بودیم و منتظر لونا و جیمین بودیم...به نیم رخ بی نقص تهیونگ زل زده بودم و تیپش بشدت دختر کش بود...یه پالتوی کرمی خط خطی تیره با پیرهن سفید و کروات زرشکی....موهای فرش بشدت با تیپش مچ میشد و کامانننن...فکر کنم عاشقش شدم...
هفت عصر //
لونا « موهام که قبلا تا کمرم بود رو کوتاه کرده بودم و الان تا روی شونه هام بود...اونا رو سشوار کشیدم و آرایش ملایمی کردم...کمد لباس هام رو باز کردم و یه لباس مشکی مخملی بلند توجه ام رو جلب کرد...لباس رو برداشتم و پوشیدمش...خیلی بهم میومد...میهی هم به عنوان پارتنر تهیونگ همراهمون میومد...و منی با شنیدن این خبر حتی اسم بچه اشونم انتخاب کرده بودم...نگاهی به خودم توی آینه انداختم و عطری که از عطر های جیمین کش رفته بودم رو زدم و اومدم بیرون...واووووووو میهی خره چقدر جذاب شدی•-•
میهی « همسر رئیس بزرگ رو بیین...اره عزیزم قراره با زیبایی هام توی باند جای تو رو بگیرم...
لونا « اره حتما میتون.....با دیدن جیمین با اون کت و شلوار کرمی سوخته و پیرهنی که دکمه های بالاش باز بود با دهنی باز نگاهش کردم....کامانننننن..تازه چشمم به تهیونگ اوفتاد که اونم وحشتناک کراش شده بود....ودفففففف شما دوتا امشب چرا اینجوری تیپ زدید؟؟؟؟
میهی « با دیدن نگاه های متعجب لونا برگشتم و با دیدن دوتا جنتلمن خوشیتیپ روبه روم فکم اوفتاد...با رسیدنشون بهمون تهیونگ لبخندی زد و با دستش دهن بازم رو چفت کرد...
تهیونگ « میهی و لونا بشدت زیبا شده بودم...لونا لباس مشکی مخملی براقی پوشیده بود و زیبایی خاصی با اون موهای کوتاهش به وجود اورده بود و میهی یه کت بلند و شلوار مشکی با پیرهن سفید و کروات قرمز پوشیده بود که بشدت جذابش کرده بود...اوه جیمین فکر کنم امشب باید چهار چشمی مراقب اینا باشیم..
جیمین «(*پوزخند) صد در صد...
تهیونگ « با رسیدنمون به دخترا فَک باز میهی رو بستم و بعد از قفل کردن دستام توی دستاش چشمکی برای جیمین زدم و زودتر رفتیم
جیمین « به به چه بیبی جذابی...
لونا « چرا اینقدر جذاب شدی؟
جیمین « جذاب بودم بیب...چرا عطر منو برمیداری؟
لونا « هان؟
جیمین « عطری که زدی...
لونا « شت....خب اره مال توعه میخوام بوی تو رو بدم مشکلیه؟
جیمین « بوسه کوتاهی روی لب هاش کاشتم...نخیر...بریم؟
لونا « بریمممم...راستی ( دکمه های بالایی پیرهن جیمین رو بست و لبخندی از روی رضایت زد) حالا خوب شد
جیمین « کیوت...بریم دیگه دیر شد...یونینگ بهونه میگیره هااا
لونا « باشه باشه
میهی « به ماشین تیکه داده بودیم و منتظر لونا و جیمین بودیم...به نیم رخ بی نقص تهیونگ زل زده بودم و تیپش بشدت دختر کش بود...یه پالتوی کرمی خط خطی تیره با پیرهن سفید و کروات زرشکی....موهای فرش بشدت با تیپش مچ میشد و کامانننن...فکر کنم عاشقش شدم...
۷۷.۰k
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.