عشق بد پارت 1

ویو ات
صبح با صدای آلارم از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی و کارای لازممو انجام دادم و رفتم پایین پیش پدر و مادرم

+صبح بخیر
پ.ات=صبح بخیر دخترم
+مرسی مامان کجاس
پ.ات=توی آشپزخونه اس داره صبحونه درس میکنه
+باشه من میرم پیشش

رفتم پیش مامانم و از پشت بغلش کردم و گفتم

+صبح بخیر قشنگ ترین مامان دنیا
م.ات=صبح بخیر خوشگل ترین دختر دنیا
+(خنده)
م.ات:زود باش بیا میز رو بچینیم
+باشه

با کمک مامانم میز رو چیدم و صبحونه خوردیم و بعد منم رفتم توی اتاقم که لیا زنگ زد

"مکالمه ی لیا و ات"
+سلام
=سلام خوبی
+ممنون تو خوبی
=منم خوبم ...میگم میایی بریم بیرون خرید کنیم
+باشه حتما ساعت چند بیام؟
=ساعت 3 میام دنبالت
+باشه بای
=بای
"پایان مکالمه ی لیا و ات"

ویو ات
لیا گفت که بریم خرید منم گفتم باشه ساعت 1 بود منم رفتم یه دوش 20 مینی گرفتم و موهامو خشک کردم و لباسمو پوشیدم(میزارم لباسو) و موهامو باز گذاشتم یه آرایش ساده کردم و دیدم ساعت 2:30 عه هنوز مونده یکم با گوشیم ور رفتم که دیدم لیا زنگ زد گفت بیام پایین منم رفتم پایین و سوار ماشین شدم و باهم راه افتادیم سمت پاساژ ...




شرایط
8لایک
7کامنت
••••••|••••••